قندهار، پکتیا، غزنی؛ پاسخ دولت به حملات طالبان چه خواهد بود؟

سه حمله مرگبار اخیر گروه طالبان به مراکز ارتش و پلیس افغانستان، سوالهایی را درباره توانایی نیروهای امنیتی و پیامدهای سیاسی آن پدید آورده است. چه دلایلی وجود دارد که بالاترین مقام امنیتی یک ولایت در روز روشن در دفترش کشته میشود؟ چرا سربازانی که برای اعزام به جبهههای جنگ آموزش میبینند، در پایگاه خود قتل عام میشوند؟
دو حمله نخست در روز ۲۶ و حمله سوم در ۲۷ میزان/مهر با تاکتیکهای تقریباً مشابه و حتی ابزارهای مشابه صورت گرفت. در حمله غزنی، ابتدا یک بمبگذار انتحاری کامیون مملو از مواد انفجاری حاملش را در ورودی مرکز ولسوالی (فرمانداری) "اندر" منفجر کرد و سپس سایر مهاجمان به پاسگاهها و مرکز پلیس حملهور شدند.
در پکتیا یک مهاجم انتحاری خودرو نوع فورد رنجر حاملش را در ورودی مرکز فرماندهی پلیس منفجر کرد و مهاجم بعدی هاموی حاملش را در مقابل ساختمان دفتر فرمانده پلیس منفجر کرد. آنگاه شش مهاجم دیگر با نیروهای پلیس درگیر شدند. مهاجمان در حمله به پایگاه ارتش در منطقه میوند ولایت قندهار هم تقریباً از همین تاکتیک استفاده کردند.
بیشتر بخوانید:
- در حمله طالبان به پایگاه ارتش در قندهار دهها سرباز کشته شدند
- حمله انتحاری طالبان به فرماندهی پلیس پکتیا دستکم ۴۲ کشته به جا گذاشت
گروه طالبان با برنامهریزی دقیق و اجرای این سه عملیات پیچیده و مرگبار کوشیدند قدرت خود را به نمایش بگذارند. انتخاب اهداف این حملات بسیار حسابشده بود: در پکتیا مقر فرماندهی پلیس ولایت، در غزنی مقر فرماندهی پلیس و دفتر ولسوال/فرماندار و در قندهار پایگاه ارتش.
طالبان کوشیدند با حمله به این مراکز نظامی و امنیتی توانایی ارتش و پلیس را زیر سوال ببرند. مهاجمان این گروه با خودروهای پلیس و ارتش و احتمالاً سلاحهای خود آنها و با پوششی شبیه یونیفورم این نیروها، به آنها حمله کردند. به ویژه استفاده تبلیغاتی از خودروهای آمریکایی "هاموی" در این حملات حسابشده بود.
به دنبال عملیات پیچیده و مرگبار به مرکز فرماندهی پلیس پکتیا، این گروه با احساس رضایت از موفقیت خود، اعلام کرد که میتواند در روز روشن به مقر فرماندهی پلیس حمله کند و اهداف خود را از بین ببرد. اهداف دو حمله دیگر هم به همین دلیل انتخاب شده بودند.
موفقیت طالبان در این حملات، فرصت تبلیغاتی گستردهای را برای گروه طالبان فراهم کرد. سخنگویان این گروه در جریان حملات غزنی و پکتیا، این رویداد را به صورت لحظهبهلحظه گزارش میدادند و به خبرنگاران پیام میفرستادند. این گروه به دنبال آن بود که توانایی خود را در سازماندهی عملیات پیچیده به نمایش بگذارد.
در عین حال، دو موضوع دیگر به دنبال این حملات چهره این گروه را در افکار عمومی افغانستان بیش از پیش مخدوش کرد. برانگیخته شدن احساس همدردی گسترده در میان مردم و کاربران شبکههای اجتماعی با نیروهای امنیتی و محکومیت گروه طالبان به دنبال اجرای این حملات، بیانگر این موضوع بود.
علاوه برآن، تحلیلگران افغان بر رابطه این حملات و مواضع پاکستان در قبال افغانستان انگشت گذاشتند. مفهوم این اشاره به این "رابطه" این است که گروه طالبان برای دفاع از منافع پاکستان در کشور خود میجنگد و شهروندان خود را به خاک و خون میکشاند، اتهامی که طالبان آن را قبول ندارد.
فاصله نزدیک زمانی بین این حملات با کنفرانس مسقط، استدلالها در مورد وجود این رابطه را بیشتر تقویت کرد؛ کنفرانسی که به دعوت پاکستان و با شرکت دیپلماتهای پاکستانی، افغان، آمریکایی و چینی برای تامین صلح در افغانستان برگزار شد. دو عملیات نخست یک روز پس از برگزاری کنفرانس چهارجانبه مسقط صورت گرفت.
در افغانستان این باور به صورت گستردهای شایع است که گروه طالبان از اسلامآباد فرمان میبرد. مقامهای دولت افغانستان به صراحت گفتهاند که پاکستان باید گروه طالبان را بر سر میز مذاکره حاضر کند. دولت افغانستان در این کنفرانس به دنبال آن بوده که فشارها بر پاکستان را به همین منظور افزایش دهد.
پاکستان بارها گفته که مسئول اعمال گروه طالبان نیست و برعکس، این کشور خود قربانی حملات گروه طالبان افغانستان و تحریک طالبان پاکستان است. همچنین گروه طالبان نیز خود را به عنوان "امارت اسلامی افغانستان" سازمانی مستقل میداند.
پیامدهای این حملات برای دولت افغانستان سنگین بوده است. دولت هم در عرصه نظامی و امنیتی متحمل پیامدهای ناکامی نیروهای خود خواهد شد و هم در عرصه سیاسی باید افکار عمومی و متحدان بینالمللی خود را قانع کند که میتواند از پس جبران این ناکامی برآید.
ناکامی نیروهای ارتش و پلیس در دفاع از خود زمینه طرح سوالهایی را فراهم کرد. پس از این حملات این پرسش به صورت فوری در شبکههای اجتماعی و رسانهها در میان کابران افغان مطرح شد که اگر این نیروها در پایگاه خود و فرماندهان آنها در دفاتر خود قادر به دفاع از خود نیستند، در میدانهای نبرد چه کار میکنند.
میزان بالای تلفات اهمیت این پرسش را در افکار عمومی تقویت کرد. سربازانی که برای جنگیدن در میدانهای نبرد آموزش میبینند، چرا باید در پایگاههای خود کشته شوند؟ منتقدان دولت این پرسش را به سطح مدیریت جنگ و نیروهای امنیتی و دفاعی توسعه میدهند و مدیران را ناکام میدانند.
نمیتوان انکار کرد که تحت تاثیر قرار گرفتن روحیه نیروهای امنیتی و دفاعی هم مطرح است. پیش از این گزارشهایی وجود داشته که نفوذ گروههای شورشی در میان نیروهای امنیتی و زمینهسازی آنها برای انجام "حملات خودی"، باعث کاهش علاقمندی برای کار در صفوف این نیروها شده است.
رهبران سیاسی در افغانستان کوشیدهاند که با شیوههای مختلف از میزان تاثیرات منفی این حملات بر روحیه نیروهای امنیتی و افکار عمومی بکاهند. عبدالله عبدالله، رئیس اجرائی ساعاتی پس از حمله مرکز فرماندهی پلیس پکتیا به همین منظور به آنجا رفت و اشرف غنی، رئیس جمهوری، در مراسم تشییع جنازه فرمانده پلیس پکتیا در کابل شرکت کرد.
با توجه به این که نیروهای ارتش و پلیس پایههای اصلی اقتدار حکومت وحدت ملی هستند و در افکار عمومی هم از حمایت گستردهای برخودارند، تمام تلاش خود را به خرج خواهند داد که به خاک و خون کشیده شدن نیروهای دفاعی و امنیتی و فرماندهان آنها در پایگاههای خود را جبران کنند.
دفتر آقای غنی اعلامیهای درباره حملات پکتیا، غزنی و قندهار منتشر کرده و از هیچ گروهی به عنوان عامل این حملات نام نبرده و از هیچ اقدام مشخصی به دنبال این حملات ذکری به میان نیاورده، اما تاکید کرده که عوامل این حملات هیچ دستاوردی جز "انسانکشی" ندارند و آنها راهی جز "تسلیمی" و نابودی" ندارند.
با این حال، گذشت زمان نشان خواهد داد که رهبران حکومت وحدت ملی در عمل به سوالها در مورد ۱) ضعف مدیریت نیروها و جنگ، ۲) ناکامی نیروهای ارتش و پلیس در دفاع ازخود و ۳) آسیبدیدن وجهه این نیروها چه پاسخی میدهند.
اگر پاسخ آنها نتواند افکار عمومی را راضی کند، احتمال آن وجود دارد که هزینه بیشتری بپردازند.