![]() | ![]() | ![]() | ![]() | ![]() | ![]() | ![]() | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() | ![]() | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
'آرمان و واقعیت اسلام' بررسی کتابی از سيد حسين نصر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کتاب "آرمان و واقعيت اسلام" بیگمان يکی از مهمترين آثار سيد حسين نصر، متفکر ايرانی و يکی از سرشناسترين نظريهپردازان "سنتگرايی دينی"/ traditionalism است. مجموعه مقالات به هم پيوسته ای که در اين کتاب فراهم آمده است، حاصل و چکيده سلسله سخنرانيهای دانشگاهی دکتر سيدحسين نصر است که در دانشگاه آمريکايی بيروت ايراد شد و نخستين بار بهزبان انگلیسی بهچاپ رسید. در اهميت کتاب "آرمان و واقعيت اسلام" همين بس که تاکنون به زبانهای ایتالیایی، عربی، فرانسوی، هندی، ترکی، لهستانی، آلمانی و بهتازگی بهزبان فارسی نيز ترجمه و منتشر شده است. در حال حاضر بهدشواری میتوان آثاری را بهزبانهای اروپایی یافت که از دیدگاه متفکران مسلمان معاصر و بر اساس سنتهای اسلامی، بهتحقیق و بررسی درباره اسلام و ابعاد گوناگون آن پرداخته و در عین حال در مقام پاسخگویی بهمسایل دنیای مدرن نیز برآمده باشد. این کمبود بهویژه در موقعیت کنونی بیش از پیش احساس میشود؛ زیرا جهان اسلام دیرزمانی است که با مسایل و پیچیدگیهای یک جامعهی مدرن، و نیز با علوم جدید و تکنولوژی پیشرفته، درگیر شده است، ولی اندیشمندان و روشنفکران این جوامع تاکنون کمتر توانایی (و یا فرصت و امکان) آنرا داشتهاند که با حفظ هویت و اصالت ملی – اسلامی خود، بهمسایل اساسی و حیاتی عصر حاضر، بهویژه بهمکاتب مدرنی که بههر حال ذهن نسل جوان را بهخود مشغول داشته است، بپردازند و راه حلهای مناسبی ارائه دهند.
سید حسین نصر، رئیس سابق انجمن فلسفهی ایران و استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جورج واشینگتن آمریکا، یکی از معدود متفکرانِ ایرانی مسلمان است که در آثارش کوشیده تا در راه رفع این کمبود گام بردارد و بهمسایل مهمی که مسلمانان، بهخصوص جوانانِ مسلمانِ کشورهای مختلف، در حال حاضر با آن روبرو هستند، بپردازد و تا اندازهای نیز موفق شده است که نظر اندیشمندان و روشنفکران را در شرق و غرب بهآرا و افکار خود جلب کند. البته او مخالفان و معترضانی نيز در ايران دارد که کمتر بهنقد جدی افکار و رد آرا او می پردازند و بيشتر میکوشند تا با اشاره به "گذشته" وی، تمام آرا و افکار و آثار او را ناديده انگارند. نصر همواره از افراط و تفریط پرهیز داشته و در نوشتهها و گفت و شنودهایش بهکرات خاطر نشان ساخته که «متفکر حقیقی برای آنکه مکتبی را بشناسد، باید با آن روبرو شود و از آن آشنایی کافی یابد و آنگاه بهنقد و رد آن بپردازد. پس بهتر آن است که اجازه داده شود تا عقل در سیری متعادل هر نوع اندیشهای را که در عالم وجود دارد، بشناسد و با تجزیه و تحلیل و شناخت آن، از نکات مثبت بیاموزد و بخشهای منفی را طرد کند. این حرکتِ درست باعث میشود که ما از ترک کردن سنت فکری خود و تبدیل شدن بهروشنفکری غربی بهجای متفکری ایرانی دست برداریم». در گفتارهای این کتاب سعی شده است تا اصول اساسی اسلام و آنچه در همهی شاخههای گوناگون این دین اعتبار دارد، بهگونهای برجسته نشان داده شود. با این همه در بررسی معتقدات اهل سنت و شیعه، بر تفاوتهای موجود میان این دو شاخه اصلی در اسلام سرپوش گذاشته نشده؛ زیرا نویسنده بر این باور است که این تفاوتها در چشم انداز آیندهی اسلام جایگاه خود را داراست. آقای نصر برای عرفان اسلامی و تأثیرات آن در حیات اجتماعی و فکری اسلام اهمیت خاص قایل است. از این رو فصل جداگانهای را بهبحث و بررسی در این زمینه اختصاص داده است. کتاب دارای یک پیشگفتار و شش فصل است: مخاطبان اصلی این کتاب را میتوان بهچند گروه تقسیم کرد. در درجهی اول روی سخن با نسل جوانِ سرزمینهای اسلامی است که بهدلیل تأثیرات «تعلیم و تربیت مدرن»، از اصل خود بهدور مانده و شدیداً تحت تأثیر نفوذ «مدرنیسم» قرار گرفته و از جنبههای معنوی و عقلانی اسلام بهدور مانده است.
از این رو در اولین تماس با دانش و فلسفه و ادبیات غرب، تعادل روحی خود را از دست میدهد و دچار از خودبیگانگی میشود. بنابراین ضروری است که حقایق بنیادی اسلام، بهویژه جنبههای عقلانی و معنوی آن، با زبانی برای این نسل توضیح داده شود که با آن آشنایی دارد و بر اساس نظام تربیتی مدرنی که در آن رشده کرده است، قادر بهدرک آن باشد. نویسنده معتقد است که متفکران جهان اسلام در حال حاضر ناگزیرند که بهماهیت واقعی «مدرنیسم» پی برند و از منظر اسلامی برای این همه "نوگراییهای بیهودهای" که شبهروشنفکران رواج داده اند، پاسخی بایسته بیابند؛ زیرا نفوذ ارزشها و معیارهای منبعث از مدرنیسم غرب در میان روشنفکران سرزمینهای شرقی، موجب شده است که اینان از هر راه و روش و اندیشهی مدرنی، صرفاً بهدلیل مدرن بودنش، پیروی کنند و آنرا حقیقت محض پندارند و بهاین ترتیب نه تنها خود را، بلکه نسل جوان را نیز بهگمراهی کشانند. افزون بر این، متفکرانِ مسلمان موظفند خود را بهطور جدی با مفاهیم و مکاتب مدرنی چون توسعه، علمگرایی، وجودگرایی، تاریخ گرایی و غیره مشغول دارند و بهادعاهایی که با این مفاهیم پیوند خورده است، پاسخ گویند. نصر در آغاز کتاب و پیش از آنکه به موضوع اصلی، یعنی اسلام و مسایل مربوط به آن در عصر جدید بپردازد، اشاراتی دارد به مفهوم کلی دین، رابطهی خدا و انسان و نیازهای معنوی و روانشناختی انسانها. وی با توجه بهریشهی واژهی دین در زبان لاتین (religio) که بهمعنای «بازپیوند» است، مینویسد: «دین آن چیزی است که انسان را بهحقیقت پیوند میزند. هر دینی در نهایت دارای دو جزء اساسی است که بر آنها بنا شده است: آموزش و روش. این دو بخش مشترکاً امکان بازشناختن واقعیت از شبه واقعیت و نیز امکان تشخیص میان آنچه که ارزش مطلق دارد و آنچه ارزش نسبی دارد فراهم میآورد. تمام ادیان توحیدی و راستباور/ حنیف/orthodox بر این دو اصل بنیادی استوارند. هیچ دینی، چه اسلام و چه مسیحیت، چه کیش هندویی و یا آیین بودایی، بدون آموزش دربارهی اینکه مطلق چیست و نسبی چیست، نمیتواند توفیق بیابد و پایدار بماند». در این کتاب همچنین کوشیده است تا بهاتهامات و تعرضات نویسندگان غربی علیه دین اسلام، بهخصوص آنجا که بهبنیادهای اصلی معتقدات مسلمانان، چون قرآن و حدیث مربوط میشود، پاسخ گوید. از این رو، در استدلالهای خود تمام نوشتههایی را که در این باره بهزبانهای اروپایی تألیف شده است، مدّ نظر دارد. با این وصف در پیشگفتار کتاب متذکر میشود که قصد نقد و بررسی همه جانبهی آثار شرقشناسان را ندارد، بلکه در صدد است تا از دیدگاه اسلام نشان دهد که چرا عقاید برخی دانشمندان غربی در مواردی برای مسلمانان قابل قبول نیست. برای مثال او ضمن اشاره بهدیدگاههای اسلام و مسیحیت در مورد جنگ، میکوشد تا بهاین مسألهی مهم پاسخ گوید و مینویسد: «بلی درست است، اسلام حتی برای جنگ نیز احکامی دارد. در مقابل مسیحیت بهانسانها امر میکند که اگر کسی بهصورتشان سیلی زد، گونهی دیگر خود را نیز پیش آورند. مسیحیت در تعالیم خود نرم و متعدل است. اما آنچه در این میان فراموش میشود این است که: یا دینی برای اولیای و پارسایان مقرّر شده است (عیسی مسیح میفرماید: «این جهان قلمرو من نیست»)؛ در این صورت مسایل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را بهکناری میگذارد، پیروان خود را بهمثابهی مقدسین بالقوه بهشمار میآورد و در واقع فقط در جامعهای متشکل از پارسایان و اولیای حق میتواند پابرجا بماند و عمل کند. و یا اینکه دینی میکوشد تا حیات انسان را در تمام ابعادش دربرگیرد؛ بنابراین ناچار است تا طبیعت و سرشت انسانی را با همهی کمبودها و ضعفها و کاستیهایش در نظر داشته باشد. چنین دینی هم باید قوانینی برای زندگی سیاسی و اقتصادی انسانها وضع کند و هم احکامی برای جنبههای صرفاً مذهبی حیات آنان. مسیحیت بهرغم آنکه تعالیم خود را متوجهی اولیاء و مقدسین بالقوه نموده، اما بیتردید نه قادر بوده است که وجوه نامنزه سرشت انسانی را در میان پیروان خود از بین بَرد، و نه توانسته است جنگ را از جهان مسیحی دور نگاه دارد.»
«واقعیت این است که مسیحیت از لحظهای که بهدینِ تمدن و امپراتوری بزرگی بدل گردید، مجبور شد شمشیر بهدست گیرد، تا بدین وسیله قادر بهادامهی حیات باشد و پابرجا بماند. مسیحیت در یک لحظهی تاریخی باید تصمیم خود را میگرفت که آیا میخواهد دین راهبین باقی بماند و یا بهدین تمدنی عظیم بدل شود. بدیهی است که گزینش راه اخیر مسئولیتِ حکمرانی و جنگ کردن را نیز با خود داشت. پادشاهان مسیحی چون شارل کبیر یا لوئی نهم – ملقب بهلوئی مقدس – یقیناً با همان سرسختی و خشونت بهجنگ میپرداختند که این یا آن حکمران مسلمان. جنگجویان مسیحی در میدانهای کارزار بههیچ وجه نرمدلتر و بلندنظرتر از حریفان مسلمان خود نبودند.» «باری، این اتهام که "اسلام دین شمشیر است" از بنیاد بیاساس است. اسلام با وضع قوانینی برای جنگ، حدّ و مرزی برای آن تعیین نموده است؛ در مقابل، مسیحیت جنگ را خارج از حوزهی اختیارات و تأملات خود گذارد. اتفاقی نیست که جنگهای فجیع و فراگیر قرن حاضر همه در غرب آغاز شد؛ جایی که مسیحیت نیروی مذهبی مسلط است. دنیویگرایان/secularists بهکرات گفتهاند که دین موجب وقوع جنگ میان مسیحیان و مسلمانان شده؛ و اینکه دین علت اصلی بروز جنگهاست. اینان قادر بهتشخیص این امر نبودهاند که جهانِ دنیویشدهی مدرن بیش از هر دینی باعث کشتار انسانها شده است. جنگ – حداقل در مفهومی محدود – در طبیعت امور قرار دارد. از این رو اسلام، بهجای آنکه جنگ را همچون پدیدهای که وجود خارجی ندارد، نادیده گیرد، بهآن پرداخته و برایش قوانینی مذهبی وضع نموده است تا بهاین طریق حتیالامکان از گسترش و زیانهای آن بکاهد». نویسنده سپس خاطر نشان میسازد که بههیچ وجه قصد انتقاد از مسیحیت را ندارد، بلکه هدفش بیشتر دفاع از اسلام است در برابر حملاتی که از سوی بسیاری در غرب بهاین دین میشود. وی افزون بر این در موارد متعددی بهمکتبهای فلسفی مدرن و اثرات سوء آنها در کشورهای اسلامی پرداخته و بهطور ضمنی و یا صریح، از دیدگاه اسلام بهآنها پاسخ گفته است. او بدون آنکه در مقالهای جداگانه بهبررسی ادیان دیگر بپردازد، در جایجای کتابش رابطه و نزدیکی میان ادیان الهی بزرگ را نشان میدهد و بهشباهتهای بارزی که میان آنها وجود دارد اشاره میکند. اما در عین حال متذکر میشود که بر خلاف این عقیدهی رایج که تمام ادیان را در نهایت برابر میداند، وی در بررسیهای خود نه تنها بهشباهتهای ساختاری، بلکه همچنین بهتفاوتهایی نیز که میان اسلام و دیگر ادیان وجود دارد، پرداخته است. در این مورد بیش از همه تشابهات و تفاوتهای موجود میان اسلام و مسحیت را مورد توجه قرار داده است. نصر در سه فصل نخستِ کتاب بهموازات تشریح اصول اساسی اسلام و مقام قرآن در نزد مسلمانان و شخصیت و جایگاه پیامبر اسلام، اشاراتی نیز دارد بهاصول اعتقادی و مقدسات مسیحیان؛ و ضمن برشمردن همگرايیها و واگرايیهای موجود میان مسیحیت و اسلام، بهدشواریهایی که بر سر راه ایجاد تفاهم میان ادیان مختلف وجود دارد، میپردازد و در این زمینه مثالهایی جالب هم ارائه میدهد. مثلاً برای یک فرد مسلمان درک اهمیت صلیب در مسیحیت دشوار است؛ او کلاً نمیتواند درک کند که چرا یک مسیحی در برابر صلیب زانو میزند، آنرا با خود حمل میکند و در مواقع احساس خطر و یا در حالت پریشانی و ناتوانی، با دست علامت صلیبی بر سینه میکشد. از سوی دیگر، حرمت قرآن در نزد مسلمانان و کشش و جذابیت «سحرآمیزی» که این کتاب مقدس برای آنان دارد، باعث شگفتی و حیرت مسیحیان شده است و از این رو در صدد برآمده اند تا توضیحی منطقی برای آن بیابند و یا بهتجزیه و تحلیل این پدیدهی منحصر بهفرد بپردازند. در حالی که وجود قرآن بهمسلمانان احساس ایمنی و امید میدهد و نیرو میبخشد. مشخصات کتاب: |
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|