روزنامه های تهران: مشکل در شورای امنیت و نامه های احمدی نژاد
روزنامه های امروز صبح تهران، ۸ اسفند در مقالات خود از امنیتی شدن پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ابراز نگرانی کرده و در عین حال در گزارش های اصلی خود به خطر حرکات ایذایی محمود احمدی نژاد رییس جمهور پیشین پرداخته که به گفته رییس پیشین ستاد نیروهای مسلح میرحسین موسوی متوجه خطر او شد و ما نشدیم.
پپدا بود از ظاهر او
محمدتوکلى در سرمقاله بهار با اشاره به گفته تازه سرلشـگر فیروزآبادى، رییس سابق سـتاد کل نیروهاى مسلح نوشته: سـخنان این مقام ارشـد نظامى را مى تـوان در ادامه انتقـادات، اعتراضـات و افشـاگرى هاى چهره هاى اصولگرا پس از اقدامـات و اظهارات اخیر رییس جمهور سـابق ارزیابى کـرد. اما آیا واقعا میرحسـین موسـوى از باطن احمدى نژاد باخبر بود و پرسش مهمتر اینکه آیا براى عبور از احمدى نژاد در خرداد ۸۸ و انتخاب گزینه اى دیگر نیاز به کشف باطن او بود؟
به نوشته این مقاله: عملکرد دولت اول احمدى نژاد در اقتصاد بالارفتن نرخ تورم در کشـور بود و این که نرخ رشد اقتصادى نیز به نزدیک صفر رسید. در سیاست خارجى نیز انزواى کامل کشور در صحنه بین الملل، انتقال پرونده هسته اى به شوراى امنیت و شکست کامل مذاکرات هسته اى دستاوردشان بود. در سیاست داخلى، فرهنگ و مسائل اجتماعى شکست سیاست هاى آن دولت مشخص تر است. بر خلاف تصور جناب فیروزآبادی با نگاهى به "ظاهر" احمدى نژاد هم مى شد به این نتیجه رسید که چنین فردى کشور را به چه سمت و سویى خواهد بود.
سرمقاله بهار تاکید کرده: بـه نظر مى آیـد اصولگرایانى که در این روزها بـه یکباره به یاد "باطن" احمدى نژاد افتاده اند و در جایگاه اعتراض به او نشسته اند اتفاقا به بخشى از اظهارات رییس جمهور سابق معترضند که آنقدرها هم بى راه نیسـت. انتخابـات آزاد و یا ایجاد فضاى باز سیاسـى و عبـور از برخوردهاى ناصواب با فعالان سیاسـى که اعتراضاتى را به رویه هاى نادرست حکمرانى در کشـور دارند موضوعاتى اسـت که بیش از دو دهه پیش جریانات اصلاح طلب از آن سـخن گفته اند.
مواجهه دوگانه
محمد مهاجری در مقاله ای در اعتماد نوشته: شلتاق اين روزهاي احمدينژاد فضاي رسانهاي و محافل سياسي را به خود مشغول كرده و جناح اصولگرا در برابر پديده اخير به سه گروه تقسيم شدهاند. بخشي از آنها به گونهاي رفتار ميكنند كه گويي هيچ اتفاقي نيفتاده. بنابراين روزه سكوت گرفتهاند. بخش ديگر كه در گذشته بهشدت حامي او بودهاند زبان به بدگويي گشودهاند و حتي از مخالفان پيشينش نيز تندتر شدهاند. و گروه كمشماري، نه از روي اعتقاد، كه به خاطر رفاقت گذشته، اداي فردين را درميآورند و از او دفاع ميكنند.
به نظر نویسنده مقاله: واقعيت آن است كه احمدينژاد از سال ۸۲ قاپ اصولگرايان را ربود و كلاه گشادي بر سر آنها گذاشت. حرفهاي عده كمشمار اصولگرايان در سال۸۴ به گوش اكثر بزرگان جناحشان فرو نرفت. بعدها درگيرياش با مجلس و دستگاه قضايي، او را از چشم جامعه اصولگرايي انداخت. آشكار شدن فسادهاي گسترده مالي و تناقض آن با شعارهاي عدالتجويانه و پاكدستانه، پايگاه اجتماعي او را نيز منهدم كرد. تلاش او براي بازگشت به قدرت در سال ٩٦ و نهي رهبري، عقدههاي فروخفته او را بيدارتر كرد و تتمه حيثيت سياسي او را نزد اصولگرايان برباد داد.
مقاله اعتماد در نهایت به این جا رسیده که: احمدی نژاد قماربازي است كه همهچيزش را باخته و اگر دادي نزند، فريادي نكشد، شعاري ندهد، چالشي درست نكند، پس چه كند؟ كدام قماربازي بعد از آنكه تمام سرمايهاش را ميبازد، نجيبانه كنار ميكشد؟ عدم برخورد حاكميت با او هم از آن رو است كه نظام، حالت عصبي پرخاشگر اين مالباخته را ميداند و ظاهرا تصميم ندارد مادام كه او به ديگران آزاري برساند، بهانه به دستش بدهد.
باطنبينان و احمدی نژاد
عبدالجواد موسوی در مقاله ای در اعتماد نوشته: احمدينژاد جايي براي دفاع باقي نگذاشته. حالا مدافعان پروپا قرصش به جاي توجيه رفتارهاي عصبياش شروع كردهاند به خاطره بافي. يكي ميگويد من همان روزي كه ديدم در يك جمع خصوصي تظاهر بياندازه به دينداري و انقلابيگري ميكند پي به خرابي ذاتش بردم و ديگري ميگويد دور اول خوب بود و دور دوم مشايي او را از راه به در كرد و خلاصه اينكه بين اين همه جوانمرد كسي جرات ندارد، بگويد: از مردم ايران براي روي كار آوردن چنين پديدهاي عذر ميخواهيم!
به نوشته این مقاله: اغلب آنان كه مخالف احمدينژاد بودند نه باطن بين بودند و نه با عالم غيب ارتباطي داشتند. كافي بود اندكي- فقط اندكي- از منافع حزبي و جناحي خويش فاصله بگيرند و منفعت خود را بر منفعت هشتاد ميليون ايراني ترجيح دهند تا متوجه شوند آنكه معجزه هزاره سوم لقب گرفته است به هيچ چيزي پايبند نيست و براي رسيدن به اهدافش از هر وسيلهاي استفاده ميكند.
مقاله اعتماد سرانجام افزوده: بعد هم كه از هاله نور سخن گفت و چند وقت بعد بازهم به دوربين زل زد و گفت: من اصلا چنين چيزي نگفتم، خيليهاي ديگر فهميدند با پديدهاي حيرتآور طرفند كه به دوربين زل ميزند و ميگويد دو دو تا نميشود چهارتا. وقتي گفت: پول يارانه پول امام زمان است، هركس اندك اعتقادي به باورهاي ديني داشت فهميد كه او آمده است تا نه از تاك نشاني باقي بگذارد و نه از تاك نشان. براي شناخت محمود احمدينژاد به رمل و اسطرلاب نيازي نبود. كمي درايت ميخواست و اندكي صداقت تا دريابي آنكه بر در ميكوبد شباهنگام به كشتن چراغ آمده است.
نقشه راه حقوق شهروندی
شهرام شهيدي در صفحه طنز شهروند به گفته خانم مولاوردی، دستیار ویژه رئیسجمهوری در امور حقوق شهروندی اشاره کرده که برای اجرای کامل منشور حقوق شهروندی به نقشه راه احتیاج داریم.
طنزنویس با تاکید بر این که ما الان هم نقشه راه داریم به چه قشنگی نوشته: در نقشه راه دسترسی به حق حیات شما آزادی عمل بالایی دارید. میتوانید با حرکت به سمت خوزستان و حضور در گردوغبار روحافزای جنوب به حقوقتان دسترسی پیدا کنید یا با یک گردش ١٨٠ درجه به سمت دریاچه همیشه ارومیه بروید و در آیین آبرفتن دریاچه شرکت کنید. مسیرهای زایندهرود در اصفهان، دریاچه هامون در سیستان و البته میدان ونک زیر تابلوی شاخص کنترل کیفیت هوا نیز از دیگر مسیرهای جایگزین است. خوش بگذرد.
صفحه طنز شهروند اضافه کرده: در مورد حق امنیت شهروندی نقشه راهرسیدن کمی پیچیده است. باید ابتدا برای درامانماندن از سرقت خودروی خود یا کیفزنی از کوچههای خلوت شهر خارج شوید. به منظور پیشگیری از دزدیدهشدنتان و جلوگیری از تعدی بهویژه درخصوص بانوان، لطفا از پیچیدن به سمت بزرگراههای خارج شهر اجتناب کنید. به منظور جلوگیری از شنیدن فحاشی همشهریان حین تصادفهای رانندگی، عدم مواجهشدن با گشت ارشاد، جلوگیری از وحشت عبور از روی خط عابر پیاده و... نیز میبایست از حضور در مناطق و اماکن شلوغ و عمومی و مرکز شهر خودداری کنید.
امنيتيکردن مسئله ايران در شوراي امنيت؟
فريدون مجلسي در تحلیلی پیرامون طرح علیه ایران در شورای امنیت سازمان، در شرق نوشته: گويي سياست خارجي جذابيتي براي خودنمايي دارد که افراد غيرمسئول را در هر لباس و موقعيتي به موضعگيري و اظهارنظر در موضوع بهشدت تخصصي روابط خارجي وسوسه ميکند، بيآنکه به آثار و عواقب آن بينديشد. به بهانه همين اظهارنظرهاي تريبوني در مورد يمن، منشأ موشکهاي شليکشده از يمن را ايران اعلام کرده و پرونده را به شوراي امنيت بردهاند. رأي مثبت يا منفي شوراي امنيت در برابر اين پيشنويس تضمينشده نيست.
این تحلیلگر مسایل خارجی در پاسخ این پرسش که آيا شوراي امنيت، تهديدها و شعارهاي رزمي و ميداني را براي صدور رأي بر محکوميت ايران کافي خواهد دانست، نوشته: در جهان امروز، مقدمات امر به امور ديگري هم بازميگردد. آنان دستگيري تعدادي ايرانيتبارِ اروپايي و آمريکايي را در تبليغات خود نوعي گروگانگيري عنوان و تبليغ کردهاند. سفر بوريس جانسون، وزير خارجه بريتانيا، به عمان و سپس به ايران حکايت از وساطت او براي آزادي نازنين زاغري داشت که ناکام ماند. احتمالا وزير خارجه بریتانیا انتظار داشت دست خالي بازنگردد.
مقاله شرق در پایان به این جا رسیده که: اکنون ایران در شرايط حساسي قرار دارد. در هر دو طرف تنش، نيروهاي ستيزنده دست بالا را دارند که جنگ را راهحل نهايي ميدانند. اکنون زماني است که با عقلانيت به توانمنديهاي خود و واقعيات جهان اندیشیده شود و با احترام به عقلانيت و اعتدالي که مردم به آن رأي دادند، به جاي ستيز، مسالمت پیشه شود تا برخي شيوخ عرب سرنوشت عراق و سوريه را در خيال خود براي ايران تصور نکنند.
ماسک اروپایی برای ترامپ
علی خرم در مقاله ای در اعتماد با بررسی پیشنهادها و طرح هایی که اروپایی ها برای کاستن از تنش در روابط تهران و واشنگتن در نظر دارند نوشته: ايران هيچ انگيزهاي براي شركت در مذاكره تازه با كشورهاي اروپايي يا امريكا ندارد و هيچ ضمانتي هم وجود ندارد كه حتي در صورت توافق جديد، منفعتي نصيبش شود.
به نظر این دیپلمات پیشین: اگر سیاست خارجی ايران بخواهند شرايط را سبك سنگين كند، از يك سو ايران هيچ منفعتي براي آغاز مذاكرات تازه ندارد و از سوي ديگر اگر امريكا از برجام خارج شود، احياي شرايط پيش از برجام براي امريكا غيرممكن است، در حالي كه براي ايران كاملا ممكن و شدني خواهد بود. ديپلماتهاي اروپايي نيز از اين محاسبات بيخبر نيستند و ميدانند كه ايران منفعتي از پذيرش الزامات جديد نميبرد.
مقاله اعتماد نتیجه گیری کرده: هدف اروپاييها اين است كه راهي پيدا كنند تا به نوعي ظاهرسازي شود، يعني شروع سلسله گفتوگوهايي با ايران، فقط براي نمايش گفتوگو، تا ترامپ براي مدتي راضي باشد. اروپاييها بايد راه خودشان را در اين ميان انتخاب كنند، اگر قرار است براي حفظ برجام تلاش كنند، بايد به نوعي بتوانند براي ايران در فريب دادن يا سرگرم كردن امريكا، انگيزه ايجاد كنند.
راهبرد مشغول سازی از درون
عباس حاجی نجاری در روزنامه جوان نوشته: پس از انتشار سه سند راهبردي امريکا در سال جديد ميلادي؛ دولت امريکا با انتشار گزارش سالانه جامعه اطلاعاتي اين کشور، با تلاش براي تهديدنمايي فعاليتهاي هستهاي، موشکي، سايبري و نفوذ منطقهاي ايران، از هدف امريکا براي تأثير گذاشتن اين تهديدها بر روندهاي داخلي ايران رونمايي کرده است.
نویسنده روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران به بخشی از گزارش سالانه آمریکا اشاره کرده که در آن آمده: سياستمداران ميانهرو و تندروي ايران در تلاش براي اجراي چشمانداز مدنظر خود براي آينده ايران، به شکلي فزاينده با هم مناقشه خواهند داشت، اين رقابت عاملي کليدي در مشخص کردن اين خواهد بود که آيا ايران رفتار خود را به نحوي که در راستاي منافع ايالات متحده باشد، تغيير خواهد داد يا نه.
به نظر مقاله جوان: صريحترين پيام «ارزيابي جامعه اطلاعاتي امريکا» اين است که کاخ سفيد با نااميدي از مهار اقتدار ايران در عرصه موشکي، هستهاي، سايبري و نفوذ منطقهاي تمرکز خود را بر تأثيرگذاري بر چالش داخلي در ايران گذاشته و اميد دارد که از اين طريق بتواند ناکاميهاي عرصههاي ديگر را جبران کند و به همين دليل است که هنگاميکه نامه دکتر احمدينژاد خطاب به رهبر در رسانهها منتشر ميشود، رسانه دولت آمریکا با ذوقزدگي انتشار اين نامه را يکي از نشانههاي مورد انتظار گزارش جامعه اطلاعاتي امريکا، ارزيابي ميکند.
سوریه، دست به ماشه
سعدالله زراعی در یادداشت روز کیهان نوشته: شکست آمریکا و ترکیه در عملیات نظامی که همزمان در دو منطقه شمالی و مرکزی آغاز شده است، بار دیگر بر این موضوع صحه گذاشت که آمریکا و ترکیه نمیتوانند معادلهای را در سوریه شکل بدهند و ناگزیر خود را به نیروهایی که دارای نفوذ مناسب اجتماعی و سیاسی در سوریه هستند الصاق نمایند که فعلا چنین نیرویی که آماده باشد تا به اهداف تجاوزکارانه واشنگتن و آنکارا خدمت کند، وجود ندارد.
به نوشته این روزنامه تندرو: روسیه هم یکبار دیگر دریافت که نمیتوان به توافقات پشت پرده با آمریکا و ترکیه چشم دوخت و با آنان به راهحل متعادلی درباره بحران سوریه رسید. مسکو دریافت که آتشبس مدنظر آمریکا در واقع آغاز جنگی جدید با جانمایه، «بازتولید گروههای تروریستی نیابتی» است و چنین سیاستی هم فضای اقدامات کارساز نظامی و هم فضای مذاکرات سیاسی را از بین میبرد و همهچیز را به نقطه صفر برمیگرداند.
کیهان در یک جمع بندی نوشته: سوریه طی روزهای اخیر یک توطئه پیچیده را پشت سر گذاشت اما همچنان در معرض بعضی از نتایج این توطئه میباشد از این رو دمشق و حامیان آن بیش از گذشته باید هوشیار و دست به ماشه باشند.
زایش پلیدی از درون آشوب
محمدجواد غلامرضا کاشی در مقاله ای که شهروند آن را منعکس کرده ضمن ابراز موافقت با افرادی که فکر میکنند دوباره باید همه چیز را از نو ساخت و بنایی تازه استوار کرد، نوشته: انقلاب ممکن است در مدعا، تخریب و ساختن بنایی تازه باشد، اما انقلابها معمولا معادل همان قرار و مدارهای اخلاقی میان مردمانند برای تأسیس روز و روزگاری نو. انقلابها مردم حاشیه را به سوژههای فعال تبدیل میکنند.
به نظر این استاد دانشگاه: انقلابها انرژیهای تازه برای تأسیس دورانی نو ایجاد میکنند. قرار و مدار مردم به معنای درانداختن بنا و مبنای تازهای برای زندگی جمعی است. هرگاه مردم لازم ببینند بنای تازهای استوار کنند، دست به انقلاب میزنند، فضای ویژهای میسازند، به یک همصدایی خاصی واصل میشوند و یک خواست عام و همگانی آنها را برمیانگیزد. به نظرم انقلابها مرجعهای خوبی برای انرژیبخشیدن به حیات سیاسی است، اما مسأله امروز ما این است که اساسا انقلابی در کار نیست.
آقای کاشی در انتها نوشته: به خلاف فضای انقلابی، جامعه امروز ما جامعه گسیخته است. از درون آشوبهای آن میتواند هزاران شر و پلیدی زاده شود، بسیار هولناکتر از اینکه هست. بنابراین شرایط فعلی را نباید در آن دوگانهبازی هفتسنگ دید.
حق آگاهی مردم از وضعیت اقتصاد کشور
ابراهیم جمیلی در مقاله ای در جهان صنعت نوشته: بحران ارز بیش از پنج ماه، روند اقتصادی کشور را به چالش کشیده است، حال آنکه بهبود این بحران خواسته مسوولان و رسانههاست و باید در راستای حل آن قدمهایی جدی بردارند. در شرایط کنونی بانک مرکزی بهای ارز را کنترلشده اعلام کرده که تضاد فاحش بهای آن با مبادله در بازار خلا بیاعتمادی مردم را در مسایل اقتصادی تشدید کرده است. امروز نکته اساسی پر کردن خلا عدم اعتماد است.
رییس خانه اقتصاد ایران افزوده: در شرایطی که واقعیت به وضوح و بیآنکه ترس و هراسی وجود داشته باشد بیان شود، به طور قطع گمانهزنیهای بیاساس و شایعهسازیها کاهش پیدا میکنند. چنین روندی موجب خواهد شد تا افرادی که سعی در سوءاستفاده از روند اقتصادی کشور را دارند در بستری مناسب قرار نگیرند و بخش اعظم روند اقتصادی کشور بهبود پیدا خواهد کرد و در همین مسیر آرامش بازار تا حد زیادی باز خواهد گشت.
مقاله جهان صنعت به این جا رسیده که: عدم شفافیت بازار گاهی موجب آن میشود که کالایی مثل صابون بحرانآفرین شود و بازار سیاه، افزایش قیمت و مشکلات دسترسی را پیش آورد. این موضوع را اخیرا درباره افزایش بهای غیرعادی تخم مرغ نیز شاهد بودهایم در شرایطی که ایجاد شفافیت درباره مساله آنفلوآنزای مرغی و تشویق مردم به کاهش مصرف این آسیب را به سادگی حل میکرد و چالشهای بعد از آن گریبان جامعه را نمیگرفت. مردم حق دارند که از موقعیت اقتصادی جامعه خود آگاه باشند و تصویر آینده اقتصاد کشور به روشنی برای آنها ترسیم شود.
میدان مین در ایلام
محمدرضا ستوده در ستون طنز جهان صنعت به سخن امام جمعه ایلام پرداخته که در جواب منتقدان زندگی اشرافیاش گفت: توصیه میکنم به این جایگاه که مینگذاری است نزدیک نشوید و چنانچه نزدیک شوید با مین به هلاکت خواهید رسید!
طنزنویس تاکید کرده که: گویا دشمن تا داخل منزل ایشان نفوذ کرده زیرا عکس کارت خودروی ایشان توسط فرزندشان در فضای مجازی منتشر شد! حال سوال اینجاست که اگر اطراف ایشان مینگذاری شده، چرا وقتی میخواستند این خودروی پرادو را برای ایشان ببرند و خودرو را تحویل ایشان بدهند، پرادو روی مین نرفته و منفجر نشده است. آیا مینهای ایشان در مقابل مصادیق اشرافیت و چیزهایی مثل پرادو عمل نمیکند ولی اگر مردم بخواهند به ایشان نزدیک شوند مینها عمل میکنند؟
ستون طنز جهان صنعت در نهایت نوشته: بهتر است یک نفر هر چه سریعتر یک لیوان آب قند درست کند و به ایشان بدهد، ایشان را آرام کند و بعد برایشان توضیح دهد که نگران نباشند. کسی قرار نیست به جایگاه ایشان نزدیک شود و احیانا این جایگاه را از ایشان بگیرد. روانشناسان معتقدند معمولا وقتی پست یا مقام یک مسوول ایرانی تحتالشعاع و احتمال از دست دادن آن قوت میگیرد، مسوولان مذکور چنین عکسالعملهایی را از خود نشان میدهند.
فقط الان مشخص نیست کسانی که در غرب و جنوب غربی ایران بر اثر رفتن روی مین کشته یا مجروح میشوند بر اثر مینهایی است که صدام کاشته یا مینهای کاشته شده مسوولان خودمان!