روزنامههای تهران، طرفدار ایران رئیس حزب کارگر شد

روزنامههای امروز تهران از انتخاب جرمی کوربین به رهبری حزب اوپوزیسیون بریتانیا استقبال کرده و در گزارشهای خود یادآور شدهاند که وی طرفدار ایران فلسطین و مخالف سیاست های اسرائیل است.
ادامه حمله روزنامههای تندرو و جناح راستی به برجام هستهای و ادامه حمایت چهره های میانه رو از این توافق همچنان در روزنامهها ادامه دارد و دو یکدیگر را به نادیده گرفتن منافع ملی متهم میکنند. اخبار و گزارش های مربوط به حادثهای که در مکه رخ داده و به کشته شدن صد حاجی انجامیده نیز از اخبار صفحه اول روزنامههای امروز است.
زلزله سیاسی در جزیره
مهدی دلروشن در گزارشی در قانون نوشته: "دیروز در بریتانیا و سراسر دنیا، حرف جرمی کوربین بود. مردی که در عین ناباوری به رهبری حزب کارگر بریتانیا رسید. حالا او که اتفاقا طرفدار برنامه صلح آمیز هستهای ایران و مخالف زیاده خواهیهای اتمی اسرائیل هاست، به ریاست یکی از دو حزب اصلی انگلیس، رسیده است."
نویسنده توضیح داده که: "کوربین از جمله حامیان فلسطین و از منتقدان حمله رژیم اسرائیل به نوار غزه است و بارها در تجمعات گروههای طرفدار فلسطین شرکت و سخنرانی کرده است. وی از مخالفان جدی تحریمهای ایران نیز بوده و بارها خواستار برداشته شدن تمامی تحریمهای ایران شده است."
نویسنده قانون به یادآورده که "جرمی کوربین در مصاحبه ۲۴ مارس ۲۰۱۲ با انتقاد شدید از اظهارات مقامات اسرائیلی درباره حمله به تاسیسات هستهای ایران گفت که ما به مذاکرات و دیالوگ نیاز داریم. من فکر نمیکنم که ایران سلاح هستهای داشته باشد و مطمئن نیستم که حتی خواهان داشتن سلاحهای هستهای باشد. تهدیدات اسرائیل برای حملات به ایران و ادامه ترورهای دانشمندان هستهای بسیار خطرناک است. ایران حق قانونی برای داشتن برنامه غیرنظامی هستهای دارد".
گروگان گیری هستهای
در ادامه حملات روزنامههای تندرو به توافق هستهای ایران و کشورهای پنج به اضافه یک، کیهان یک مقاله بدون نام را به عنوان تیتر صفحه اول خود برگزیده که در آن ادعا شده دولتمردان برای رضایت دادن مردم به برجام هستهای و توافق با غرب، به طور مصنوعی معضلات اقتصادی ایجاد کردهاند.
در بخشی از این مقاله تاکید شده "دو مقام ارشد دولتی یعنی وزرای نفت و اقتصاد، پرداخت یارانه به مردم را مصیبت عظما و شبعزا اعلام کردند. صرفنظر از اینکه این سخنان چقدر با کرامت مردم سازگار است، کسی به این نکات بدیهی پاسخ نمیدهد که چرا دولت حاضر به اجرای قانون در این عرصه و حذف ثروتمندان از گردونه یارانهبگیران نیست!؟ جز این است که به اقرار برخی مسئولان میانی نگرانی از دستدادن رأی مردم در انتخابات پیش روی، مانع اجرای این قانون است."
به نظر این روزنامه تندرو "بحران مصنوعی دیگری که بحرانسازان برای وادار کردن مردم به تسلیم در برابر غرب ایجاد کردهاند، بحران ارز است. در حالی که براساس وعدههای داده شده و براساس منطق مذاکراتی دولتمردان، حصول توافق باید به کاهش بهای نرخ دلار میانجامید، اما در نهایت تعجب شاهد آنیم که نه تنها چنین نشد، بلکه ارز روز به روز گرانتر هم شد."
کیهان در نهایت نوشته: عدهای معیشت مردم را گروگان توافق هستهای گرفتهاند و هر صدای مخالفی را با ایجاد نوسان در زندگی مردم پاسخ میدهند و مردم را و زندگی و حیات اقتصادی آنها را سپر اهداف حزبی و جناحی و انتخاباتی خود کردهاند. در این بین بسته بودن چشمهای نهادهای امنیتی و نظارتی و سکوت دستگاه قضایی در برابر این رفتار فاجعهآفرین قابل تأمل و عجیب است.
نگاه محافظهکارانه به برجام
مصطفی ایزدی در مقالهای در آرمان نوشته: "حل و فصل موضوع هستهای کشور بیش از یک دهه است که در دستورکار دولتمردان نظام قرار دارد. جدیترین و سودمندترین کار در دولت یازدهم به مسئولیت محمدجواد ظریف انجام شد که عبور از گردنههای سخت مذاکره بین ایران و شش قدرت بزرگ جهان بود. مذاکراتی که حاصل آن توافق بین ایران و ۵+۱ بهرغم مخالفان آن در ایران و آمریکا بود."
به نوشته این فعال اصلاح طلب: "خبرهای جدید حاکی از آن است که در فعلو انفعالات دموکراتیک درون آمریکا، مخالفان توافق مقابل موافقان آن شکست خوردهاند. در رژیم صهیونیستی هم جز مخالف با توافق - که سردمداران آن نخستوزیر و بعضی از باندهای تندرو آن کشور هستند- قرار نیست جز تبلیغات ضدایرانی کار دیگری صورت گیرد اما در ایران گروهی پرسر و صدا که خود را دلواپس میدانند، تلاش دامنهداری را برای بررسی اقدامات دولت تدبیر و امید از همان آغاز به کار دکتر حسن روحانی سامان دادهاند."
نویسنده در توضیح مواضع مخالفان توافق هستهای در ایران نوشته: "از رسانههایی که متعلق به جناح اصولگرایان تندرو است هیچ انتظاری در جهت از دولت یازدهم نمیرود و پیشبینی هم نمیشود که در هر صورت از مخالفتهایشان با عملکرد هستهای تیم مذاکرهکننده دست بردارند. به نظر میرسد شکستشان در انتخابات ریاست جمهوری چنان آنان را ناراحت کرده که مجبور شدهاند در مسیر موفقیت رقیب، سنگاندازی کنند و لذا تمام توان رسانهای خود را به میدان آوردهاند که افکار عمومی را تحتتاثیر قرار داده و به خارجیان پیام دهند که تیم مذاکرهکننده در ایران منتقدان جدی و سرسختی دارد."
صد حق مسلم به هدر رفته
پوریا عالمی در ستون طنز شرق با اشاره به گفته سعید جلیلی مبنی بر این که صد حق مسلم در توافق هستهای از بین رفته در صدد برآمده که این صد حق از دست رفته را کشف کند.
کشفیات این طنز پرداز اینهاست:
"یراد اول- چرا صفحهها خطکشی نشده؟
ایراد دوم- فونت استفادهشده در متن توافق قشنگ نیست و حرف G آن خیلی کشیدگی دارد که در شأن ما نیست.
ایراد سوم- چرا خانوم اشتون که تحتتأثیر ما پوششاش را اصلاح کرده بود و خانوادهپسند شده بود، بهعنوان یک دستاورد در متن بهش اشاره نشده؟ واقعا جا داشت مانتوپالتوروپوشی (که هیچوقت معلوم نشد دقیقا اشتون چی میپوشد تا پوشیده باشد) بهعنوان یک دستاورد و سند از خارج گرفته میشد و در یکی از میادین بهعنوان مجسمه نصب میشد. واقعا آیا آن مانتوپالتوروپوش بهاندازه هزار سانتریفیوژ برای ما اهمیت نداشت؟
ایراد چهارم- چرا ظریف روی گچ پای جان کری یادگاری ننوشت تا قدرت ما را در منطقه نشان دهد؟ حتما اگر من یا دکتر احمدینژاد بودیم قدرتمان را اینطوری نشان میدادیم.
ایراد پنجم- چرا از خارج خواسته نشده تا زبان فارسی را بهعنوان زبان دیپلماسی جهان به رسمیت بپذیرد؟ اینطوری ما در مذاکره دیگر مشکل نداشتیم حتی من هم میتوانستم با علیآبادی دوتایی برویم قضیه را جمع کنیم و بیاییم."
قتل عام درختان خیابان ولیعصر
قانون در گزارشی مفصل به موضوع درختان خیابانی پرداخته که زمانی جاده پهلوی و بلندترین خیابان مشجر تهران بود و بعد خیابان ولیعهد نام گرفت بعد از انقلاب شد خیابان مصدق و این بار نام ولیعصر بر آن نهاده شد. این گزارش عکسهایی هم از درختان قطع شده دارد.
به نوشته این گزارش: "هر داستانی در شهر كهنه شود، داستان درختان خیابان ولیعصر و از بین رفتن آنها كهنه نمیشود . بهخصوص این سالها كه خشكسالی و كمبود بارش به كمك منافع مالی كسبه در خیابان ولیعصر نیز آمده و تلاش برای از بین بردن درختان را بیشتر كرده است. درختانی كه سالهاست راجع به ضرورت حفظ آنها گفته میشود اما با وجود كاشت نهال های تازه در كنار درختان قدیمی، همچنان درختان كهن ترین خیابان تهران را در معرض آسیب قرار داده است."
یک عضو شورای شهر تهران به نوشته قانون با اشاره به اینکه در بر این خیابان و در طول محور، مجوز ساخت ساختمانهای بلندمرتبه را داده شده گفته "بلندی این ساختمانها ضرر بزرگی را برای این درختان به دنبال دارد، از جمله آنکه شاخه درختان با ساختمانهای مجاور برخورد کرده یا داخل ساختمانها میرود به همین دلیل مالکان در جهت بریدن شاخه درختان اقدام میکنند که این موضوع از حجم سبزینگی درخت میکاهد."
رئیس کمیته حفظ محیط زیست شورای شهر تهران یاد آور شده "وقتی در بر خیابان ولیعصر اجازه بلندمرتبهسازی داده شد، ناچار پارکینگهایی در طبقات زیرزمین ایجاد میشوند که برای ساخت آنها چندین متر خاکبرداری کرده و ریشه درختان ولیعصر تا چندین متر زیر این خیابان و ساختمانهای مجاور آن قرار گرفته است. در نتیجه آنها را از غذایی که باید در دسترس داشته باشند محروم می کنیم."
موزه بهبهان را دزد زد!
احسان (اسماعیل) یغمایی در مقالهای در شرق نوشته: خبر بسیار کوتاه بود. آنقدر کوتاه که بسیاری نخواندند و زود فراموش شد. موزه بهبهان را دزد زد و ١٣٠ قلم شیئ آن به سرقت رفت. در خبرها آمد که سارق، سرایدار موزه بوده و بیشتر اشیا بدلی. بعد از آن هم معلوم نشد همان اشیای قلابی پس گرفته شد یا نه: "در زمانی که استخدام ممنوع است، به نظر میرسد که سرایدار موزه بهبهان باید از اعوان و انصار باشد که توانسته استخدام شود، در نتیجه آشناست و غریبه نیست."
به نوشته این باستان شناس: "در دولت گذشته بسیاری از اشیای موزه ملی ایران را برای نمایشگاهی به لندن فرستادند که پس از بازگشت در نمایشگاهی گذاشته شد. این نمایشگاه آنقدر تاریک و بینور بود که چشم، چشم را نمیدید تا چه رسد به اشیائی که در پشت ویترین بودند. پرسش این است که چندتا و چند درصد اشیای موزه ملی ایران اصل هستند؟ ١٠ درصد، پنج درصد، دو درصد، هیچدرصد؟"
مقاله شرق به این جا رسیده که: "هنگامی که موزه لندن استوانه کوروش را به ایران آورد (که آن را مثل خربزه گرگاب دستبهدست میکردند) ٢٠٠ شیئ بسیار ارزنده موزه را به گرو برداشتند که هرگز به ایران بازنگشت و در لندن ماندگار شد. سخن آخر اینکه چه کسی مسئول بههمریختگی سازمانی است که در کارنامهاش تخریب و ویرانی بسیار است."
کتاب ایرانی خواننده ندارد
محمود حسینیزاد در مقالهای در شهروند نوشته: دیگر جایی برای افزایش تیراژ کتاب نیست. وقتی ناشران بیشتر از اینکه روی فروش کتاب متمرکز باشند، به فروختن کتابهایشان به وزارت ارشاد فکر میکنند، بیشتر از این هم نمیشود انتظار داشت. اصلا کتابفروشی عملا رونقی ندارد و برای همین هم هست که ناشران ترجیح میدهند کتابشان را مستقیم به ارشاد بفروشند.
به نظر این نویسنده و مترجم: "آثار ایرانی جذابیتی هم ندارند و مخاطبان کمکم اعتماد و علاقه خودشان را به این آثار از دست دادهاند. به همین دلیل کتابهای ترجمه با تیراژ بیشتری نسبت به کتابهای ایرانی منتشر میشود. ضمن اینکه اعتقاد دارم بیشتر از اینکه دلایل اقتصادی در انگیزه پایین مردم برای خرید کتاب سهیم باشد، فقر فرهنگی است که باعث میشود مردم سراغ کتاب نروند. طرف برای خرید یک پیتزا به راحتی خرج میکند، اما خرید یک کتاب برایش گران .میآید. این درحالی است که چند سال اول انقلاب، مردم خیلی بیشتر کتاب میخواندند."
مقالهنویس شهروند در نهایت نوشته: "اگر به تیراژ کتاب در آن سالها نگاه کنید، خواهید دید قابل مقایسه با شرایط فعلی نیست و بسیار بالاتر بوده است. یك دلیل دیگر هم برای این وضع ادبیات به نظر من مترجمان و ترجمهها هستند."
گوگل مپ در تهران
سوشیانس شجاعیفرد در ستون طنز شهروند با اشاره به تصاویر گوگل مپ از شهرهای مختلف جهان نوشته اگر دوربین گوگل میرسید به خیابانهای تهران چه اتفاقی میافتاد:
"خیابان جمشیدآباد: آقا مراد که در محله به چشم پاکی و سلامت نفس شهره بود، با زری، زن همسایه بالایی جلوی مانتوفروشی و درحال خوردن بستنی قیفی عکاسی شد! البته فکر بد نکنید!
خیابان عباسآباد: در بخشی از این خیابان بعد از چهارراه فرح ملعون، گوگلاستریت تبدیل به گوگل استریپ شده و به علت ایستادن یک مانکن غربزده مانتو شیشهای، ترافیک شدیدی به وجود آمده... ئه ئه... یکم عکسشو بزرگ کن... ئه اینکه ملیکاست! نیگا نیگا! دختره دماغش که عملی بود، گونه و لب و ایناش رو هم پروتزی کرده! ایناشو! شما البته فکر بد نکنید!
تقاطع خیابانها: گوگلاستریت که خود عامل جاسوسی غرب میباشد، با همکاری شرکت غیراخلاقی فتوشاپ، تعدادی کودک ژولیده و معلومالحال خارجی را (عمدتا کودکان انگلیسی و آمریکایی و فرانسوی) درحال جستوجوی سطلهای زباله نشان میدهد که بگوید الکی مثلا اوضاع اقتصادی ایران وخیم و بلکه هم ضخیم است!
میدان بهارستان: اینطور که در عکسهای گوگلاستریت میبینیم، تعدادی از معلمان زحمتکش... ای بابا، گوگل دقیقه به دقیقه عکسهایش را به روز میکند، عکس قبلی به روز شد و ... بله عرض میکردم، تعدادی قمه به دست جلوی وزارت ارشاد ملاحظه میفرمایید که بههرحال اعتراض دارند!
خیابان اندرزگو: در عکسهای گوگل از این خیابان جوانان - به چشم خواهری و نیز برادری- زیبارویی دیده میشوند که در ماشینهای گرانقیمت خود نشستهاند و مدام در گوش هم اندرز میگویند! میدانید که نباید فکر بد کنید و مردم را قضاوت کنید!"