تحریم علمی ایران؛ واقعیت چیست؟

طی هفته گذشته انتشار خبری در باره تحریم علمی ایران موجب نگرانی گروهی از دانشگاهیان ایران شد. این خبر که خبرگزاری دانشجویان ایران آن را منتشر کرد و باز نشر آن در وب سایتها و روزنامههای داخلی موج گسترده ای را برانگیخت. خبر با این جمله شروع شده بود که "در ادامه سیاستهای خصمانه و ضد ایرانی علیه کشورمان، آمریکا برای اعمال فشار بر ایران این بار سراغ مجلات علمی رفت.". در این گزارش به دلایل این تصمیم و واکنش منفی جامعه علمی جهانی به تحریم علمی ایران هم اشاره شده بود.
ماجرا هم این بود که انتشارات هلندی الزویر (Elsevier) ناشر تعداد زیادی از مجلات علمی معتبر سردبیران، داوران و ویراستاران آمریکایی خود را از پذیرش مقالههای پژوهشگران ایرانی که در سازمانهای دولتی کار میکنند، منع کرده است.
ولی چه ارتباطی بین مجلات علمی با تحریم ایران وجود دارد؟ آیا تحریم علمی یک کشور ممکن است؟
چرا انتشار مقاله در مجلات علمی مهم است؟
پژوهشگران در جامعه علمی جهانی برای استفاده از دانش و تجربههای دیگر دانشوران در نقاط مختلف دنیا و انتقال دانش و از سوی دیگر ثبت و معرفی دستآوردهای پژوهشی خود نیازمند محیط هایی هستند که اجازه گردش آزاد اطلاعات را به آنها بدهد. جدا شدن پژوهشگران از این جریان اطلاعات باعث دوباره کاریها، هدر رفتن بودجههای پژوهشی برای تکرار تجربههای دیگران، و ناآگاهی از چالشها و سوالات جدید در حوزه مورد علاقه پژوهشگر است. از مهمترین این محیطها، کنفرانسها و مجلات علمی هستند و از بین این دو، مجلهها از اهمیت بسیار زیادتری برخوردارند.
یک مجله علمی با درکی که عموم مردم از مجلهها دارند متفاوت است. در این مجلات که هر کدام به موضوع و شاخه خاصی از دانش و علم بشری اختصاص دارند فقط نتایج پژوهشهای دانشوران آن شاخه از علم منتشر میشود. هر چه مجله معتبرتر و مشهورتر باشد انتشار مقاله در آن مشکلتر و به طبع آن اعتبار مقاله و نویسنده آن بیشتر خواهد بود.
این اعتبار به معنای ارتقا جایگاه پژوهشگر در جامعه علمی و اعتماد دیگر پژوهشگران به مقاله و نتایج پژوهش نویسنده است. از سوی دیگر انتشار مقاله در مجله یکی از راههای ثبت و معرفی یک کشف و اختراع به نام مجری آن است و وسیلهای است برای اینکه پژوهشگر یا سازمان پژوهشی در آینده بتوانند به کمک آن از دستاوردهای اقتصادی پژوهش خود بهرهمند شوند و حقوق مادی و معنوی مرتبط با اثر را برای خود یا سازمان حفظ کنند. با توجه به تنوع بسیار زیاد شاخه های علمی تعداد مجلات معتبر و معروف در هر شاخه علمی بسیار کم است، شاید دو یا سه عنوان برای هر رشته و به همین دلیل انتشار نتایج کار برای پژوهشگران در مجلات معتبر بسیار حیاتی است.
روند انتشار یک مقاله علمی چگونه است؟
به جز در بعضی از موارد خاص و در بعضی سازمانها که نتایج تحقیقات پژوهشگران اجازه انتشار عمومی ندارد (پژوهشهای محرمانه)، دانشوران در طی یک مقاله دستاوردهای خود را در قالبی استاندارد که برای همه مجلات علمی یکسان است توضیح میدهند. در مجلات معتبر، سردبیران مجلهها این مقاله را برای داوری و بررسی صحت محتوا در اختیار دانشورانی در همان حوزه تخصصی میگذارند.
با وجود اینکه ممکن است این داوران از کشورهای مختلفی باشند، به عنوان مثال مقاله دانشمندی ایرانی را دانشمندی اسرائیلی داوری کند یا بالعکس، باید بدور از هر گونه موضعگیری سیاسی و فرهنگی و پیشداوری، صحت یک پژوهش را بررسی کنند و دعواهای سیاسی و تبلیغی مرسوم را در داوریشان وارد نکنند. پس از اصلاح نکات مورد نظر داوران و ناشر توسط نویسنده مقاله و تائید نهایی، آن مقاله در صف انتشار قرار میگیرد و پس از چندی منتشر میشود.
داوری مقالات و اصلاح آنها هم زمان بر است (در بعضی موارد حتی تا دو سال) و هم هزینه بر؛ به همین دلیل ناشران برای انتشار یک مقاله از نویسنده آن پول میگیرند و به داور حق الزحمه پرداخت می کنند.
ناشران مجلات علمی کیستند؟
انتشار مجلات علمی کار پیچیده و پر هزینه است که موسسههای کوچک در اغلب موارد از پس آن بر نمیآیند. به همین دلیل شرکتهای انتشاراتی بزرگ متولی نشر این نشریات و تهیه کردن پایگاههای علمی هستند. این شرکتها تعداد زیادی نشریه در حوزههای مختلف را تحت پوشش دارند و به علت ماهیت، گستردگی موضوع و پیچیدگی کار تعدادشان چندان زیاد نیست. ناشران مجلات علمی با دانشمندان و پژوهشگرانی با ملیتهای مختلف در ارتباطند. این ارتباط میتواند در قالب همکاری در داوری مقالات باشد یا فقط به عنوان ناشر یک اثر پژوهشی.
ماجرای تحریم مجلات علمی که خبرگزاری دانشجویان منتشر کرد این بود که انتشارات هلندی الزویر (Elsevier) که ناشر تعداد زیادی از مجلات علمی معتبر در حوزههای مختلف پزشکی و علوم است به تازگی اعلام کرده است که سردبیران، داوران و ویراستاران آمریکایی خود را از پذیرش مقالههای پژوهشگران ایرانی که در سازمانهای دولتی کار میکنند، منع کرده است. این اقدام به علت تحریمهای آمریکا علیه ایران است و فقط کارکنان و نشریات آمریکایی الزویر را شامل میشود. به بیان ساده، نشریات یا داوران آمریکایی شرکت الزویر پس از این نمیتوانند مقالاتی که توسط پژوهشگران ایرانی شاغل به کار در سازمانهای دولتی، مثل سازمان انرژی اتمی، منتشر می شود را برای نشر یا داوری بپذیرند.
الزویر از هیات تحریریه خود خواسته است اگر برای بررسی علمی مقالات علمی ایران داور غیرآمریکایی پیدا نکردند، از مولف عذر خواهی کرده و به آنها بگویند به دلیل تحریم آمریکا از پذیرش مقاله شما معذورند. بنابر این، این دستورالعمل در بدترین حالت چیزی نزدیک به پنج درصد از کل مقالههای تولیدی ایران را در برمی گیرد و مقالات اعضای هیات علمی همه دانشگاه ها و انستیتو های علمی ایران را شامل نمی شود.
البته ناگفته نیز نباید بماند که تحریمهای مالی ایران نقل و انتقال پول را مشکل کردهاست چه برای پرداخت حق انتشار و چه دریافت حق الزحمه داور.
واکنش جامعه علمی به این نوع تحریمها چیست؟
گرچه این اقدام الزویر تا کنون در باره ایران سابقه نداشته است ولی اقداماتی که همکاریهای علمی یا دسترسی به منابع علمی را برای ایرانیان به بهانه تحریمها دشوار کنند، بیسابقه نبودهاند. برای مثال اقدام شرکتهای انتشاراتی در ایجاد محدودیت دسترسی به بانکهای اطلاعاتی برای دانشگاههای شهید بهشتی و مالک اشتر یا عدم فروش نشریات موسسه SPIE به ایران.
چنین اقداماتی گرچه زیاد و تاثیر گذار نبوده اند ولی همیشه اعتراض جدی جامعه علمی جهانی را بدنبال داشته است. این اعتراضها حتی از داخل آمریکا هم به گوش رسیدهاند، مانند اعتراض انجمن فیزیک آمریکا به تحریم همکاریهای علمی با ایران یا اینکه بسیاری از ناشران آمریکایی بطور رسمی اعلام کردهاند که همکاریهای خود را با ایران قطع نمیکنند.
جامعه علمی برای رشد نیازمند تعامل با همه اعضای خود در نقاط مختلف جهان است. به همین دلیل ناشری آمریکایی، دانشمندی از دانشگاه صنعتی شریف ایران را به عنوان داور برجسته مقالات خود معرفی میکند یا دانشمندان ایرانی و اسرائیلی برای همکاری در طرح سزامی دور یک میز مینشینند.
جامعه علمی معتقد است که نمیتواند خود را از گردش آزاد اطلاعات و تجربهها به دلیل سیاست بازیهای غیر منطقی محروم کند. این جامعه برای رشد نیازمند تعامل با همه اعضای خود در نقاط مختلف جهان است. درست به همین دلیل است که ناشری آمریکایی دانشمندی از دانشگاه صنعتی شریف ایران را به عنوان داور برجسته مقالات خود معرفی میکند یا دانشمندان ایرانی و اسرائیلی برای همکاری در طرح سزامی (شتابگر سینکروترون در اردن) دور یک میز مینشینند.
بدور از هیاهوهای تبلیغاتی و سیاسی، دانشوران ایرانی همکاریهای گستردهای با همکاران خود در خارج از کشور دارند و کم نیستند پژوهشگرانی از کشورهای غربی و حتی آمریکا که با ایران در زمینه طرحهای پژوهشی همکاری میکنند. همکاری ایران با طرح شتابگر سرن و ساخت قسمتی از آشکارساز این طرح بزرگ نمونهای از این همکاریهاست.
با توجه به نکات ذکر شده، سوال این است که پس دلیل این همه هیاهو از هر دو سو چیست؟
به نظر میرسد انتشار چنین اخباری و شاخ برگ دادن به آنها از هر دو سو فارغ از واقعیتهای موجود در آنها فقط جنبه تبلیغاتی داشته باشند. از سویی میتوان طرفداران اعمال فشار بر ایران را با این خبرها شاد کرد و از سوی دیگر در داخل ایران نیز نشان داد که غربیها کل جامعه ایران و پیشرفت علمی آن را هدف گرفتهاند.