نخستین رهبر تاجیکستان چگونه اعدام شد؟

نصرتالله مخصوم از پایهگذاران دولت شوروی در ورارود و نخستین رهبر سرزمینی است که با نام تاجیکستان بیش از ۹۰ سال پیش در نقشه اتحاد شوروی پیدا شد و اکنون دولتی مستقل است. این کشور در پاییز سال ۱۹۲۴ نخست به عنوان یک جمهوری خودمختار در هیئت جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان تأسیس شد و پنج سال بعد، یعنی در سال ۱۹۲۹، از آن جدا شد و به عنوان هفتمین جمهوری شوروی سوسیالیستی به رسمیت شناخته شد.
نصرتالله مخصوم که اکنون عنوان "قهرمان تاجیکستان" را دارد، از همان آغاز تأسیس این جمهوری خودمختار رهبری آن را به عهده گرفت. او متولد سال ۱۸۸۱ در منطقه رشت در شرق امارت بخارای آن دوران و تاجیکستان کنونی است. تذکره نویسان میگویند وی هنوز ۱۴ سال داشت که به دلیل فقر و ناداری خانوادهاش به شهرهای ترکستان روسیه رفت و در کارخانههای پنبه کار کرد. در همین دوره بود که با نهضت انقلابیون روس و جانبداران آنها آشنا شد.
در آن دوران روسیه تزاری بخش اعظمی از قلمرو ورارود - از فرغانه تا سمرقند را- اشغال کرده بود و نام سرزمینهای فراخی از مستعمره خود را "ترکستان" گذاشته بود که پایتخت آن شهر چاچ (تاشکند) بود. امارت بخارا هرچند تا انقلاب اکتبر به مستعمره روسیه تبدیل نشد، ولی امیران منغیتی استقلال خود را از دست داده و فرمانبر مسکو شده بودند.
هنگام وقوع انقلاب اول روسیه در سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۷ نصرتالله مخصوم در یک اعتصاب عمومی کارگران علیه حکومت تزاری شرکت کرد و در نتیجه، از کار اخراج شد و سال ۱۹۰۶ به زادگاهش، روستای چشمه قاضی تومن غرم، در شرق دوشنبه، برگشت. سال ۱۹۲۰ پس از اشغال بخارا از سوی ارتش سرخ و سرنگونی امیر بخارا، در قلمرو این امارت نظام شوروی برپا شد. نصرتالله مخصوم به نظام نو دل بست و به صف مبارزان راه برپایی دولت شوروی در بخارای شرقی پیوست. آن زمان از قلمرو امروزه تاجیکستان با نام بخارای شرقی یاد میشد.
نصرتالله مخصوم از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳ نماینده کمیته تامین غذایی جمهوری خلق شوروی بخارا برای سربازان ارتش سرخ و عضو کمیسیون فوق العاده کمیته اجرائیه جمهوری خلق بخارا در امور بخارای شرقی بود و همزمان در مبارزه علیه مخالفان دولت شوروی در قلمرو غرم و دوشنبه شرکت داشت. سپس معاونت رئیس کمیته انقلابی ولایت غرم و ریاست رئیس کمیته اجرائیه بخارای شرقی را به عهده گرفت.
ایجاد جمهوری خودمختار
در اواخر سال ۱۹۲۴ با تأسیس جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی تاجیکستان نصرتالله مخصوم رهبری این جمهوری را به عهده گرفت. سال بعد او به حزب کمونیست پیوست و در سال ۱۹۲۹ با تبدیل این جمهوری خودمختار به یک جمهوری تمام و کامل شوروی در سمت خود ابقا شد و تا سال ۱۹۳۳ زمام امور را در دست داشت.
تاریخنگاران تاجیک سهم نصرتالله مخصوم را در تلاشها برای ایجاد نخستین دولت تاجیکان در ورارود پس از تقریباً هزار سال از میان رفتن دولت سامانیان بسیار مهم میدانند. هنگام ایجاد جماهیر شوروی آسیای میانه در سال ۱۹۲۴ روسها اختیار ایجاد این جماهیر را به دست "پانتورکیستها" دادند. یکی از اهداف این گروه که از قضا بیشترشان هم مانند عبدالرئوف فطرت و فیضالله خواجهیوف، اصالتا تاجیک بودند، جلوگیری از ایجاد دولت تاجیکان بود.
آنها که غالباً در ترکیه تحصیل کرده و به اندیشههای کمال آتاتورک گراییده بودند، ادعا داشتند که مردم پارسیزبان ورارود اصالتا ترک یا ازبک هستند که تحت تأثیر ایران زبان پارسی را یاد گرفتهاند، ادعایی که روشنفکران تاجیک، مانند صدرالدین عینی، نویسنده معروف، رد میکردند.
آن زمان بیشتر تاجیکان در نقاط دورافتاده بخارا ساکن بودند و در مقایسه با قبایل ترک که در شهرهای مرکزی ترکستان روسیه میزیستند، اندیشههای قوم گرایانه و یا ملی گرایانه هنوز در میان آنها رواج نیافته بود. نیروی کافی سیاسی هم در نهادهای تصمیم گیرنده دولت شوروی و حزب کمونیست نداشتند. در نتیجه، تقسیمات مرزی که در فرصت کوتاهی انجام شد، موجب شد که تاجیکان بخش اعظمی از سرزمینهای تاریخی خود، مانند شهرهای باستانی سمرقند و بخارا و فرغانه را از دست بدهند. به تاجیکان سرزمینی واگذار شد که ۹۳ درصدش کوهستانی است. در میان کسانی که برای تأسیس جمهوری شوروی تاجیکستان مبارزه کردند، جایگاه نصرتالله مخصوم بسیار مهم است.
نامه به استالین
طبق طرح پیشنهادی روسها و پانترکستان قلمرو بخارای شرقی (بخش اعظمی از تاجیکستان کنونی) میبایست چون یک ولایت خودمختار در داخل ازبکستان تأسیس شود. برای این کار در تاشکند کمیسیون ویژهای سازمان یافت که به آن میبایست نصرتالله مخصوم هم چون رئیس کمیته مرکزی اجرائیه بخارای شرقی بپیوندد. اما نام او را از فهرست عمداً انداخته بودند.
او باشتاب از دوشنبه به تاشکند رفت و با پروتکلهای کمیسیون آشنا شد و نامهای به جوزف استالین، رهبر وقت شوروی، نوشت و تقاضا کرد که چند منطقه و ولایت تاجیکنشین ازبکستان، مانند خجند، استروشن، کان بادام، اسفره، سوخ، رشتان و اوچ قرغان به تاجیکستان تحویل شود و این سرزمین به یک جمهوری مستقلل شوروی تبدیل شود.
به نوشته برخی از تاریخنگاران، نامه مخصوم به استالین موجب بازنگری در سند تأسیس جماهیر شوروی در ورارود شد. و به جای ولایت خودمختار جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی تاجیکستان (در هیئت ازبکستان) تأسیس شد. ماه نوامبر ۱۹۲۴ در تاشکند کمیته انقلابی جمهوری خودمختار تاجیکستان تأسیس یافت که راهبری آن را نصرتالله مخصوم به عهده گرفت. این کمیته متشکل از شخصیتهای معروفی چون بوته بای دادابایوف، رحمتالله باباجانوف، شیرین شاه شاه تیمور، عبدالله یارمحمدوف و چندی دیگر بود.
این جمهوری نوتأسیس ولایتهای دوشنبه (حصار)، غرم (با شمول درواز و ونج)، کولاب، قُرغانتپه، پنجیکت (با شمول فلغر)، استروشن (با شمول مسچا و سرآسیا) را در بر میگرفت. اوایل ژانویه همان سال ولایت خودمختار کوهستان بدخشان نیز تأسیس یافت و به تاجیکستان پیوست. این زمان بود که روستایی به نام دوشنبه به پایتخت تاجیکستان تبدیل شد.
آکادمیسین رحیم مسوف مینویسد: "مرحله ناتمام مرزبندی میان جمهوریها را پانترکستان هم درک کردند و پس از آن که ولایت پنجیکت در ۷۰- کیلومتری سمرقند به اختیار تاجیکان گذشت، برای از دست ندادن، سمرقند را پایتخت خود اعلام کردند... پس از آن که خطر از دست دادن سمرقند رفع شد، پانترکستان پایتختشان را سال ۱۹۳۰ دوباره به تاشکند کوچاندند."
اعتراض در کانبادام
بزودی در جمهوری تازه تاسیس تاجیکستان کمیتههای انقلابی تأسیس شد. در بیشتر مناطق آن مخالفان علیه نظام نو در نبرد بودند. حکومت به نظام نو اداری نیاز داشت. کمیته انقلابی وظیفه خود را اجرا کرد و میبایست نظام انتخابی شوراها جایگزین آن شود. به این منظور، در ماه اکتبر سال ۱۹۲۵ نصرتالله مخصوم در رأس کمیته انقلابی تصمیم به برگزاری انتخابات شوراهای محلی و انجمن مؤسسان گرفت.
انجمن اول مؤسسان جمهوری خودمختار تاجیکستان در دسامبر ۱۹۲۶ کمیتههای انقلابی را برهم داد و کمیته اجرایی جمهوری خودمختار تاجیکستان را تأسیس داد. نصرتالله مخصوم رئیس آن انتخاب شد. همچنین، شورای کمیسران خلق به رهبری عبدالقادر محیالدینوف تأسیس شد. وضع سیاسی چندان آرام نبود. نصرتالله مخصوم و همصفانش به ایجاد ساختارهای دولت و آبادکاری پرداختند. دهکده خراب دوشنبه به شهر تبدیل میشد.
سمت دیگر فعالیت نصرتالله مخصوم و همصفانش مبارزه برای استقلال جمهوری خودمختار از ازبکستان بود. او و یارانش این امر را گامی بزرگ در پایهگذاری دولت ملی تاجیکان میدانستند. به این خاطر، او با هیئت دولت در گوشه و کنار کشور جلسهها دایر کرد. در برابر حمایت از نظام شوروی، مردم را تشویق میکرد که برای استقلال تاجیکستان از ازبکستان مبارزه کنند. در برابر ارسال نامهها به مسکو از مطبوعات نیز بهره میگرفت.
تاریخنگار رحیم مسوف مینویسد: "او واقعاً در میان قشرهای گوناگون جمعیت این جمهوری نوبنیاد آبرو و نفوذ زیادی داشت، وضع مبرم سیاسی را خوب درک میکرد، راههای درست حل مشکلات را میجست. با درک وضع مشکل آن سالها به حل مسالمتآمیز اختلافات توسل می جست."
گذشته از این، نصرتالله مخصوم برای برگرداندن ولایتهای تاجیکنشین ازبکستان تلاش میکرد. در نتیجه، سال ۱۹۲۵ اهالی شهر کانبادام راه قطاری را که به ولایت فرغانه میرفت، بستند. در این قطار میخائیل کالینین، از مقامات ارشد شوروی، نشسته بود. معترضان از او خواستند که قلمرو کانبادام که جزئی از ازبکستان بود، به تاجیکستان داده شود.
همصفان دیگر مخصوم، بویژه شیرین شاهِ شاه تیمور و عبدالقادر محیالدیناف نیز از رهبران شوروی قاطعانه طلب میکردند که اشتباهات مرزبندی سال ۱۹۲۴ اصلاح و مناطق خجند، سرخان دریا، سمرقند و بخارا به تاجیکستان واگذار شود و این سرزمین یک جمهوری مستقل شوروی اعلام شود.
سال ۱۹۲۹ جمهوری خودمختار تاجیکستان از ازبکستان جدا شد و به یک جمهوری مستقل شوروی تبدیل شد. در این رویداد نقش نصرتالله مخصوم و همصفانش مهم بود. برگزاری همایشها و ارسال نامهها به مسکو باعث شد که حوزه خجند از ازبکستان جدا و به تاجیکستان اضافه شود.
سرکوب مخالفان
پس از تأسیس جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان نصرتالله مخصوم رئیس کمیته اجرائیه مرکزی آن انتخاب شد و تا سال ۱۹۳۳ زمام امور را در دست داشت. میدان فعالیت حکومت جدید زیر رهبری او فراختر شد. ایجاد ساختارهای رهبری، بنیادکاری، جلب زنان و جوانان به کار و تحصیل و اداره دولت، بنیاد مؤسسات آموزشی و رشد کشاورزی زمینه ساز پیشرفتهای قابل توجهی در فرصت زمانی کوتاهی بود.
خود نصرتالله مخصوم ضمن سخنرانی در دومین انجمن شوراهای تاجیکستان در ماه آوریل سال ۱۹۲۹ گفت: "دو و نیم سال پیش ما شبکه آبیاری نداشتیم، راه نبود، در دهات مکتبها و بنگاههای طبی نبود. امروز ما در عرصههای کشاورزی، معارف و تندرستی دستاوردهای خوبی داریم. تقویت نهادهای محلی دولت شوروی ما تحت راهبری حزب و با شرکت فعالانه باتراکها و میانهحالان صورت گرفت. وظیفه هایی که انجمن اول پیشبینی کرده بود، صد در صد اجرا شد."
نویسنده، محترم حاتم، میگوید: "تاسیس جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان در سال ۱۹۲۹، بیشبهه، نتیجه سعی و تلاش و جانبازیهای نصرتالله مخصوم و دیگر همصفانش بود. او در سرگه دولتداری نوین تاجیکستان قرار داشت، احیای دولتداری ملّی تاجیکان در قرن ۲۰ میلادی میراث سیاسی او به شمار میرود."
از چالشهای اصلی پیشاروی نصرتالله مخصوم و اعضای دولتش در این دوران فعالیت دستههای مسلح مخالف دولت شوروی بود که در مناطق کوهستانی پناه برده و گاه گاه به زیرساختهای اجتماعی حمله ور میشدند. در تاریخنگاری شوروی آنان "باسمچی" نامیده شدهاند، در حالی که خودشان خود را مجاهدان راه اسلام در برابر کفار میدانستند.
پرفسور مقصود شکوراف مینویسد: "از صداقت بیپایان نصرتالله مخصوم به خلق و دیار خود، غیرت و فداکاری او آن چیز گواهی میدهد که هنگام در ولایت غَرم سر برداشتن دستههای غارتگر باسمهچیان فُضَیل مخصوم (سال ۱۹۲۹) صرف نظر از نارضایتی راهبری ازبکستان و انجمن دوم شوراهای تاجیکستان همراه چند وکیل انجمن با هواپیمایی نظامی فوراً به آن جا رفت."
از سوی دیگر، قیام دستههای مخالف و حمَلات آنها زمامداران شوروی را نیز ناراحت کرده بود. در مقابل، نصرتالله مخصوم و برخی از همصفانش از نحوه سرکوب گروههای مخالف از سوی ارتش سرخ انتقاد میکردند.
تاریخنگار رحیم مسوف میگوید: "در سالهای مبارزه با باسمهچیگری... حکومت شوروی به غلط کاریهای جدی راه داد که این باعث فرار اهالی شد. در برابر دولتمندان به سبب تعقیب بیاساس فقرا و صنف میانه نیز کشور را ترک کردند. شهر و دهات تقریباً خالی شد، در بیشتر دیههها پنج درصد اهالی باقی ماند. نصرتالله مخصوم با این پدیده خرابیآور حکومت شوروی همیشه مخالفت میکرد و در یکی از جلسههای کمیته مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان (در ۳۱ مه ۱۹۳۳) علیه این تدابیر سرکوب گرانه سخن گفت."
"رفت و برنگشت..."
این انتقادات خشم رهبران شوروی را برانگیخت و سرانجام حکومت شوروی علیه رهبران حزبی و حکومتی تاجیکستان اقدام کرد. فعالیت نصرتالله مخصوم به عنوان رئیس کمیته مرکزی اجرائیه و عبدالرحیم حاجی بایوف به حیث رئیس شورای کمیسران خلق تاجیکستان به اتهام "ملت گرایی بورژوازی" و "فعالیت ضد انقلابی" در جلسه پُلیت بورو (۵ دسامبر ۱۹۳۳) در مسکو محاکمه شد، اما این اتهامات ثابت نشد.
در مصوبه جلسه پُلیت بورو آمده است: "پس از شنیدن گزارش مسئولان دولت... و بیانات رفیقان مخصوم و حاجی بایوف، کمیته مرکزی چنین میشمارد که مواد موجود برای مجرم شناختن رفیقان مخصوم و حاجی بایوف در مورد شرکت در تشکیل فعالیت ضد انقلابی در تاجیکستان بر ضد اتحاد شوروی دلیل شده نمیتواند."
با این حال، نصرتالله مخصوم از سمت رهبری تاجیکستان برکنار و برای تحصیل به فرهنگستان برنامهریزی (پلانینگ) شوروی به مسکو اعزام شد که این پایان سرنوشت سیاسی او بود. چهار سال بعد، شبح ترور استالینی سراسر شوروی را فرا گرفت. مخصوم ۱۲ ژانویه سال ۱۹۳۷ در مسکو بازداشت و چهار ماه بعد اعدام شد.
نویسندهف مجید سلیم از قول خاصیت مخصوموا، دختر نصرتالله مخصوم، در نشریه "جمهوریت" نوشته است: "در آن روز نحس ما در پهلوی پدر نشسته بودیم. آن وقت من ۱۱ سال داشتم و دادرم اکبرشا ۸ ساله بود، مظفّر هنوز خردسال بود. مادرم حلیمه تازه دسترخوان گشاده و خوراک میآورد که دو سه نظامی بدون پرسش وارد شدند و پدرم را به گوشهای بردند. طبعش خیره شد، ولی خودش را آرام وانمود می کرد و گفت: "من گناهی ندارم. خودم رفته به "چِه کا" (کمیته فوق العاده) همهاش را میفهمانم. این جا اشتباهی شده است، میفهمید؟" اما نظامیان به حرفهای پدرم گوش ندادند و او را بردند. پدرم با مهر ما را نوازش کرد و از خانه بیرون شد. امیدوار بودیم که برمیگردد، ولی برنگشت."
بعد از دو ماه، همسر نصرتالله مخصوم هم بازداشت شد و هفت سال در تبعید اجباری بود. پسران کوچکش به یتیم خانههای مختلفی تحویل داده شدند. تنها پس از درگذشت استالین بود که "ترورهای استالینی" مورد بازنگری واقع شد و در سال ۱۹۵۷ نصرتالله مخصوم بعد از مرگ تبرئه شد. پس از پانزده سال استقلال تاجیکستان از دولت شوروی در سال ۲۰۰۶ با فرمان رئیس جمهوری این کشور عنوان "قهرمان تاجیکستان" به نصرتالله مخصوم اعطا شد.
بیشتر بخوانید:
عبدالرحیم حاجی بایف، استالین و سرنوشت تاجیکان
دوشنبه - استالین آباد - دوشنبه؛ پایتخت تاجیکستان در آغاز انقلاب اکتبر