قطع جنگلها در افغانستان؛ معضل قدیمی با ابعاد جدید
- اسدالله جاوید
- متخصص اقتصاد تغییرات اقلیم
جنگلهای ولایت کنر در دوران جنگ نیز آسیب دیده است
در این اواخر، بازهم گزارشهای مبنی بر قطع بیرویه جنگلها در ولایتهای شرقی کشور از رسانهها نشر شدهاست. براساس تصویب کابینه افغانستان قطع جنگلها در سراسر افغانستان از امروز (چهارشنبه ۲۹ جدی/دی) رسما ممنوع اعلام شد.
بیشتر بخوانید: کابینه افغانستان قطع جنگلها را ممنوع کرد
اگرچه روند قطع غیرقانونی جنگلها از سه دهه پیش تاکنون ادامه دارد؛ اما با تشدید "تغیرات اقلیم" و اثرات منفی آن بر پوشش گیاهی و درختی افغانستان، قطع "خودسرانه" جنگلها وارد مرحله خطرناکی شده و ابعاد جدیدی یافته است.
افغانستان به نسبت داشتن اقلیم خشک، بصورت عموم دارای پوشش سراسری جنگل نیست؛ اما مناطق مشخص در کشور، به دلیل داشتن اقلیم مناسب، دارای پوشش درختی گسترده است. ساحات وسیع از ولایتهای شرقی شامل خوست، پکتیا، پکتیکا، ننگرهار، کنر و نورستان از جنگلهای غیرمثمر پوشیده است. به همین ترتیب ولایتهای شمالی و شمال غرب شامل تخار، قندوز، سمنگان، جوزجان، بلخ، فاریاب، بادغیس و قسمتهای شمال شرقی ولایت هرات دارای ساحات وسیع از جنگلهای مثمر شامل پسته و بادام کوهی است.
جنگهای ولایتهای شرقی افغانستان سوزنی برگ است
جنگ و ناامنیهای سه دهه گذشته زمینه را برای بهرهبرداری "بیرویه" از این جنگلها برای شماری از افراد سودجو فراهم کردهاست.
براساس آمار برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) قبل از اشغال افغانستان توسط شوری سابق، حدود ۵ درصد کل خاک افغانستان پوشیده از جنگلهای غیر مثمربود، یک میلیون هکتار جنگل بلوط و دو میلیون هکتارجنگل کاج و سرو، که بیشتر در مناطق شرقی افغانستان دیده میشد.
در کنار آن به علاوه جنگلهای غیرمثمر، در یک سوم شمال و شمال-غربی افغانستان جنگلهای انبوه پسته و بادام ساحات وسیع را تحت پوشش قرار میداد.
مناطق تحت پوشش جنگل در ولایتهای شرقی کنر، نورستان و ننگرهار از سال ۱۹۷۸ تا سال ۲۰۰۲ به نصف کاهش یافته است.
اکنون وسعت جنگلهای افغانستان بین ۵۰ تا ۶۰ درصد کاهش یافته است.
تمام مناطق جنگلی افغانستان در حال حاضر ۱.۷ میلیون هکتار اعلام شدهاست.
اکنون وسعت جنگلهای کشور بین ۵۰ تا ۶۰ درصد کاهش یافته است. روند قطع جنگل اگربه همین روند ادامه یابد، با توجه به تشدید گرمایش زمین که در افغانستان با کاهش میزان بارندگی پیش بینی شده، احتمال اینکه ۴۰ تا ۵۰ سال آینده افغانستان تمام پوشش جنگلی خود را از دست دهد، بسیار بالا است.
عوامل مهم جنگلزدایی در افغانستان
در کاهش بیش از ۵۰ درصدی جنگلهای افغانستان، چندین عامل نقش داشتهاند.
قطع بیرویه جنگلها: نبود یک حاکمیت قدرتمند مرکزی، در طول بیش از سی سال گذشته باعث قطع بیرویه جنگلها بصورت آزادانه شده که از عوامل اصلی کم شدن کاهش مناطق جنگلی افغانستان است.
جنگلهای پسته و میزان تولیدات آن رو به کاهش است.
قطع جنگلها به عنوان یک فعالیت اقتصادی -زیست محیطی، در نفس خود، کاری اشتباه نیست؛ چه بسا که در بعضی از مواقع این کار ضروری هم است. همانند قطع درختان مریض و یا فرسوده که مانع رشد درختان مجاور خود میشوند یک امر معمول است. اما آنچه مشکل ایجاد مینماید، قطع "بیرویه"، "بدون محاسبه" و "خود سر" جنگلها است.
جنگلهای افغانستان در طول بیش ازسه دهه گذشته بخاطر نبود مدیرت سالم و قوی بصورت "دوامدار" و بدون در نظرداشت مسئله "پایداری" قطع شده است.
عامل دیگری که در جنگل زدایی در افغانستان نقش داشته تغیرات اقلیمی است.
در طول چند دهه گذشته، میزان بارندگی در افغانستان به میزان قابل توجه کاهش یافته و میزان اوسط دما افزایش. باوجود اینکه اکثر گونههای درختان درجنگلهای افغانستان از نوع درختان سوزنی برگ هستند که در برابر کمبود آب مقاومند، خشکسالیهای دوامدار باعث کاهش میزان رطوبت و پایین رفتن سطح آب زیر زمینی شده که این مسئله بخش قابل توجه از جنگلهاافغانستان را تهدید میکند.
از سال ۱۹۶۰ میلادی تاکنون اوسط درجه حرارت در افغانستان به اندازه ۰.۱۳ درجه در هر دهه افزایش یافته است.
میزان بارندگی از سال ۱۹۶۰ میلادی تاکنون به اندازه ۲ درصد در هر دهه کاهش یافته است.
قطع "بی رویه" جنگلها اثرات تغییرات اقلیم را تقویت مینماید. در اثر قطع درختان "ساحات باز" در جنگلها ایجاد میشود. زمین در ساحات باز اگر دوباره با غرص درختان تازه پوشش داده نشود، دچار فرسوده میگردد. زمینهای فرسوده رطوبت خود را به آسانی از دست داده و درختان ساحات مجاور خود را دربرابر کمبود آب آسیب پذیرتر میکنند.
مردم در ولایت بادغیس، شب هنگام چوبهای پسته را برای استفاده به عنوان سوخت به خانههایشان انتقال میدهند.
عدم آگاهی لازم و کافی مردم در مورد اهمیت جنگلها، نحوه حفظ، نگهداری و استفاده از آنها نیز ازعواملی است که در قطع جنگل ها در افغانستان نقش داشته است.
در افغانستان نگاه اکثریت مردم به جنگلها به عنوان منبع برداشت چوب است.
پیامدهای جنگلزدایی در افغانستان
اهمیت جنگلها در دو بُعد جهانی و ملی قابل بحث است. در سطح جهانی علاوه بر اهمیت مهم اقتصادی جنگلها، تغییرات اقلیم و پیامدهای ناشی از آن بر ارزش محیط زیستی جنگلها بیش از پیش افزودهاست.
برای بطی (کند) کردن روند گرمایش زمین، کاهش میزان کربن دیاکسید دراتمسفر به عنوان یکی از راه حلهای اصلی مطرح است. جنگلها به علت جذب کربن دیاکسید اتمسفر در جریان یک روند طبیعی به دلیل انجام فرایند تنفس در کُند کردن گرمایش زمین مورد توجه است. بنابراین نه تنها حفظ آنها بلکه احیای جنگلهای تخریب شده در دستور کار کشورها از جمله افغانستان به عنوان یکی از گزینههای بطی کردن روند گرمایش زمین قرار دارد.
در بسته پیشنهادی افغانستان به کنفرانس تغییراقلیم سازمان ملل در پاریس، احیای مجدد تقریبا ۲۳۲ هزار هکتار ازجنگلهای تخریب شده گنجانده شدهاست.
در سطح ملی نیز پیامدهای جنگلزدایی در دو بخش پیامدهای اقتصادی و پیامدهای زیست محیطی قابل بررسی است. جنگلهای افغانستان اعم از مثمر و غیرمثمر میتواند یک منبع درآمد ملی باشد.
چوب موسوم به "چهار تراش" که از جنگلهامناطق شرقی بدست میآید از مرغوبترین چوبها برای استفادههای صنعتی است. درصورت مدیریت درست، جنگلهای مناطق شرقی افغانستان درآینده میتواند سهم قابل توجه در درآمد ملی داشته باشد. اگر قطع "بیرویه" و "غیرمسئولانه" جنگلهای افغانستان به خصوص در ولایتهای شرقی متوقف نشود، افغانستان این منبع عایاداتی مهم را برای همیشه از دست خواهد داد.
پسته یکی از اقلام صادراتی مهم افغانستان است. در بازارهای جهانی به خصوص اروپا از شهرت خوب برخورداراست. آمارها نشان میدهد که ساحات جنگلهای پسته و میزان تولیدات آن رو به کاهش است.
مجموع تولید پسته افغانستان از ۲۸۰۰ تن در سال ۱۳۷۹ به ۲۴۷۵ تن درسال ۱۳۸۶ کاهش یافته است.
با توجه به بازار و شهرت خوب پسته افغانستان، عدم توجه جدی برای مدیریت جنگلهای پسته، یک منبع مهم درآمد اقتصادی هم برای دهاقین و هم برای دولت از دست خواهد رفت.
مجموع تولید پسته افغانستان از ۲۸۰۰ تن در سال ۱۳۷۹ به ۲۴۷۵ تن درسال ۱۳۸۶ کاهش یافته است.
پیامدهای زیست محیطی جنگلزدایی شامل تشدید تغییرات اقلیم، تهدید یا از بین رفتن محل زندگی حیاط وحش، فرسایش زمین، تهدید تنوع حیات وحش، آلودگی هوا و از بین رفتن زیباییهای طبیعی است.
راه کارهای جلوگیری از جنگلزدایی
بدون شک توقف "قطع جنگلها" و یا قانونمند ساختن این روند منافع "اقتصادی بزرگ" مافیای فعال در این بخش را صدمه میزند. با توجه به نفوذ مافیا در مناطق جنگلزار، وجود فساداداری در دستگاه دولت و ناامنی، توقف یا کنترل قطع جنگلها درحال حاضر بسیار دشوار مینماید. با آنهم در صورت اراده جدی دولت این کار در پرتو قانون اساسی و قانون محیط زیست، ناممکن نیست.
برنامه آگاهیدهی منظم برای مردم در مورد اهمیت حفظ جنگلها و نحوه استفاده درست ازجنگلها میتواند یک بسیج عمومی مردمی را برای حفاظت از جنگلها به راه بیاندازد.
با توجه به نفوذ مافیا در مناطق جنگلزار، وجود فساداداری در دستگاه دولت و ناامنی، توقف یا کنترل قطع جنگلها درحال حاضر بسیار دشوار مینماید.
کار نزدیک و دوامدار با سازمانهای ملی و بینالمللی از جمله برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) که این نهادها میتوانند در زمینه تصویب قوانین و طرز العملهای موثردر زمنیه حفظ و احیای جنگلها دولت افغانستان را یاری نماید.
اجراء بسته پیشنهادی دولت وحدت ملی به کنفرانس تغییر اقلیم پاریس و جلب کمکهای جامعه جهانی برای کاهش آسیب پذیری کشور در برابر تغیرات اقلیم که از جمله شامل حفظ و احیای جنگلها نیز میشود، به نوبه خود میتواند در حفظ جنگلها موثر باشد.
تغییر نگاه دانش آموزش و دانشجویان در آموزش و پرورش و آموزش عالی به منابع طبیعی افغانستان از جمله جنگلها میتواند در یافتن زمینههای توسعه جنگلها و روشهای استفاده درست از آنها برای ایجاد درآمد سالم اقتصادی مفید باشد.

افغانستان از آسیبپذیرترین کشورها در برابر تاثیر تغییرات اقلیمی
در افغانستان به دلیل جنگ و ناامنی بیش از سه دهه، مشکلات امنیتی و حکومتداری، اولاً ظرفیت و توانایی لازم برای مقابله با تاثیرات منفی تغییرات اقلیمی وجود ندارد، دوماً این کار عملاً اولویت درجه چندم دولت هم نبوده است.