صلح با حکمتیار چه تاثیری بر اوضاع افغانستان گذاشته؟
- محمدقاسم عرفانی
- استاد دانشگاه کابل
محمد قاسم عرفانی، استاد دانشگاه در کابل در یادداشتی برای صفحه ناظران به درباره اینکه موافقت نامه صلح دولت افغانستان و حزب اسلامی چه نتایج را در پیداشته پرداختهاست.
حال پرسش این است که چرا این موافقتنامه نتایج قابل قبول را در پی نداشته است؟
اخیرا سیگار یا بازرس ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان با نشر گزارشی گفته است که موافقتنامه صلح با حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار نقش قطعی بر پیشرفت روند مذاکرات صلح با سایر گروههای مسلح مخالف دولت افغانستان نداشته است.
هرچند حزب اسلامی این گزارش را رد کرده است اما دست آورد ملموسی که حزب اسلامی به آن استناد کند و مورد وفاق سیاسیون و کارشناسان افغان باشد نیز وجود ندارد.
نزدیک به دو سال قبل در اول میزان ۱۳۹۵ موافقتنامه صلح ۲۶ مادهای بین دولت افغانستان و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار به امضا رسید. انتظار میرفت پیوستن این حزب به روند صلح و کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه علیه دولت افغانستان بتواند موجب کاهش خشونت و زمینهساز پیشرفت مذاکرات صلح با طالبان شود.
حال پرسش این است که چرا این موافقتنامه نتایج قابل قبول را در پی نداشته است؟
تعهدات طرفین
به نظر میرسد روند تطبیق محتوای موافقتنامه صلح حزب اسلامی و دولت در کلیت خود خوب پیش رفته است. براساس تقاضای دولت افغانستان نام رهبری حزب از فهرست سیاه ملل متحد خارج شده، تحریمهای بینالمللی علیه رهبران حزب برداشته شده و زمینه اسکان امن مصون و همراه با امکانات رهبری و تشکیلات حزب اسلامی در چند شهر افغانستان فراهم شده است.
شخص حکمتیار در چندین مورد جنگ طالب علیه دولت را غیرمشروع خوانده است
برغم انتقادها بخش عمده از زندانیان حزب اسلامی که مرتکب جنایت جنگی نبودهاند، آزاد شده است و اعضای این حزب اجازه یافتهاند در پروسههای سیاسی مشارکت کنند. به عنوان مثال محمد کریم امین که موافقتنامه صلح را در کابل به نمایندگی از حزب اسلامی امضا کرد، در انتخابات پارلمانی پیشرو از حوزه انتخابیه کابل نامزد است.
همچنین حزب اسلامی به صورت رسمی فعالیت مسلحانه علیه دولت را کنار گذاشته، شخص حکمتیار در چندین مورد جنگ طالب علیه دولت را غیرمشروع خوانده است. حزب اسلامی به رهبری حکمیتار همسو با تعداد از احزاب جهادی و رقیب خود از جمله جمعیت اسلامی طرح سه فقرهای انتخابات را مطرح کرده و در چانهزنی سیاسی با دولت به سر میبرد.
با وجود اینکه در برخی مسایل از قبیل اینکه برخی فرماندهان حزب اسلامی هنوز فعالیت نظامی دارند یا کلیه زندانیان حزب اسلامی رها نشده است، اختلاف نظرهای وجود دارد، اما اختلاف نظرها به حدی نبوده و نیست که اصل توافقنامه را زیر سوال ببرد.
جایگاه حزب اسلامی
در صورتیکه در تطبیق محتوای توافقنامه مشکل جدی وجود ندارد، مشکل در کجا است که انتظارات از تاثیر مثبت حزب اسلامی بر روند گفتوگوهای صلح افغانستان برآورده نشده است؟ به نظر میرسد پاسخ به این سوال به مفاد ضمنی و غیراعلامی موافقتنامه بر میگردد.
هواداران حزب اسلامی
براین اساس توقع این بود که حزب اسلامی به عنوان یکی از احزاب جهادی ریشهدار و قدرتمند که در دوره جدید همسو با طالبان علیه دولت افغانستان و حامیان بینالمللی آن جنگیده بود، با توجه به اشتراکات زبانی، تباری و روابط شبکهای که با طالبان دارد، بتواند هم الگوی برای مصالحه و ختم نبرد مسلحانه باشد و هم با استفاده از نفوذ خود طالبان را وادار به پیوستن به این روند کند.اما این توقع به چند دلیل از همان اول رئالیستی جلوه نمی کرد:
اول؛ با وجود که حزب اسلامی به رهبری حکمتیار در دوران مبارزه احزاب جهادی علیه شوروی وقت یکی از احزاب قدرتمند و تقریبا نماینده اصلی جامعه پشتونتبار به شمار میرفت و در جنگهای خونین داخلی دهه ۹۰ یکی از طرفهای اصلی جنگ بود، اما با ظهور طالبان این حزب عملا به حاشیه رانده شد.
از آنجایی که رهبری طالبان از قبیل ملامحمد عمر بر خواسته از قلمرو حرکت انقلاب بود و نه حزب اسلامی، و از آنجای که انها خود را "جنوبی اصیل" و آقای حکمتیار را پشتون شرقی میدانستند، نفوذ معنوی و وجهه کاریزمایی اقای حکمتیار نزد طالبان کمرنگ و حتی صفر بود. این نسبت در دوران جدید به رغم همسویی تا قبل از موافقتنامه صلح حفظ گردید و پس از آن تشدید نیز شده است.
دوم؛ هرچند قرار است که روند صلح با طالبان بینالافغانی بوده و آغوش دولت افغانستان به روی طالبان به عنوان افغانهای مخالف دولت باز است، اما طالبان در تصمیمات خود جریان افغانی مستقل نیستند بلکه ابزاری در اختیار قدرتهای منطقه برای اعمال فشار بر دولت افغانستان و به چالش کشیدن آمریکا در افغانستان هستند.
از این جهت نیز تأثیرگذاری حزب اسلامی بر طالبان برای تشویق آنها جهت پیشبرد روند صلح کم اهمیت خواهد بود. این قدرتهای منطقهای حامیان طالبان هستند که در کشاندن آنها به پای میز مذاکره و یا جهتدهیشان برای تداوم جنگ نقش اصلی را دارند. بنابراین حزب اسلامی در این زمینه متغیر اصلی محسوب نمیگردد. تمرکز دولت افغانستان و متحدین بینالمللی آن بر حامیان بیرونی طالبان و شدت حملات در داخل راهی است که میتواند گره کور صلح را بگشاید.
با همه آنچه گفته شد دستیابی به توافقنامه صلح با حزب اسلامی به رهبری حکمتیار برای حکومت وحدت ملی که پیشرفت روند صلح را از اولویتهای خود تعریف کرده است یک دستآورد نمادین محسوب میشود.
سوم؛ حزب اسلامی تنها حزب جهادی مهم بود که در دوره پسا طالبان از صحنه سیاسی داخل نظام به دلیل حضور قوای خارجی کنار کشید. بیش از یک ونیم دهه غیبت این حزب از یک طرف فضا را برای احزاب جهادی رقیباش فراهم کرد تا در بدنه اصلی قدرت و نظام جدید ریشه بدوانند و از طرف دیگر جریانهای سیاسی غیرجهادی و تکنوکرات به نمایندگی از گروه قومی پشتون رشد کردند و از جانب سوم خود حزب اسلامی دچار انشعاب گردیده شاخههای آن در نظام سیاسی جدید فعال گردیدند.
حضور آقای حکمتیار نیز نتوانست تا این لحظه حتی در درون این حزب وفاق پیشین را احیا کند. حزب اسلامی به رهبری ارغندیوال که در وزارت عدلیه افغانستان رسمیت دارد تا کنون حاضر به ادغام نشده است و این نشان میدهد که این حزب در درون نیز از انسجام لازم برخوردار نیست.
اهمیت نمادین
با همه آنچه گفته شد دستیابی به توافقنامه صلح با حزب اسلامی به رهبری حکمتیار برای حکومت وحدت ملی که پیشرفت روند صلح را از اولویتهای خود تعریف کرده است یک دستآورد نمادین محسوب میشود.
فراتر از آن منطقی است که هم انتظارات و هم هزینهها واقعبینانه و با توجه به ظرفیت و جایگاه این حزب تعریف شود. مثلا حزب اسلامی توان اعمال نفوذ بر فرماندهان نظامی پیشین خود را دارد که اگر احیانا هنوز مشغول فعالیتهای مسلحانه باشند. همچنین این توقع بجا است که زندانیان این حزب پس از رهایی از زندان جذب صفوف مخالفین مسلح نشوند.
بازگشت گلبدین حکمتیار به کابل