تلفیقی از رابین هود و مارکس: سیمای فیدل کاسترو در سینما
- یوسف لطیفپور
- روزنامهنگار سینمایی

منبع تصویر، Getty Images
سال ۱۹۵۹، وقتی فیدل کاسترو بعد از سالها نبرد چریکی فاتحانه وارد هاوانا شد، از هر ده خانواده آمریکایی نه تایشان تلویزیون داشتند. برای اولین بار در پایان دهه ۱۹۵۰ هر واقعهای در جهان همراه با تصویر و فیلم به خانههای بینندگان راه پیدا میکرد.
از همان روز تا حالا، چهرۀ انقلابی کاسترو - ریش بلند، لباس نظامی، سیگار برگ - هرگز محبوبیتش بین رسانهها را از دست نداده، حتی با وجود این که معمولاً اخبار مربوط به او منفی و توأم با سوءتفاهم یا تحریف بوده است.
اما این سوژۀ محبوب رسانهها، که حتی مرگش باعث جناحبندی میشود، خود از علاقهمندان سینما و تصویر بود. در مستند "فرمانده" ساختۀ الیور استون، کاسترو از علاقهاش به سوفیا لورن، برژیت باردو، ژرار دوپاردیو و چارلی چاپلین میگوید.
حتی فیلمشناسیها نشان میدهند که رهبر انقلابی، پیش از این که ریش بگذارد، در دو فیلم کمدی موزیکال هالیوودی "راحت برای ازدواج" (۱۹۴۶) و "تعطیلات در مکزیکو" (۱۹۴۶) - که هر دو احتمالاً در کوبای دوران باتیستا فیلمبرداری شدهاند - به عنوان سیاهیلشگر ظاهر شده است.
رهبر کاریزماتیک انقلاب کوبا موضوع تعداد زیادی مستند سینمایی و تلویزیونی بوده است. حدود ۵۰ بازیگر در سینما و تلویزیون نقش او را در آثاری که به نوعی به انقلاب کوبا مربوط میشوند بازی کردهاند که از میانشان نقشآفرینی جک پالانس در فیلم "چه" (۱۹۶۹) و دمیان بیشیر در برداشت استیون سودربرگ از داستان چه گوارا ("چه"، ۲۰۰۸) قابل اشارهاند.
اما از بین فیلمهایی که در آن فیدل کاسترو شخصاً ظاهر شد و یا آن که موضوع آنها بود، مجموع فیلمهای زیر در کنار هم شاید بتوانند تصویری نزدیکتر به واقعیت بدهند از رهبری که برای بعضی یک دوست، مبارز و منجی بود و برای بعضی دیگر یک دیکتاتور خودرأی.
فیدل (کارگردان: سال لاندائو، ۱۹۷۱)
منبع تصویر، Getty Images
سال لاندائو، مستندساز آمریکایی
سال لاندائو، مستندساز آمریکایی، کاسترو را در طی سفرهایش به روستاهای دورافتاده همراهی میکند. بخش عمدهای از فیلم به نمایش برخورد روستاییان و گفتگوهای خودمانی و اغلب نه چندان جدی آنها با کاسترو اختصاص دارد. بخش دیگری از فیلم - بیشتر رو به آخر آن - به زندانیان سیاسی و فقدان آزادی بیان در کوبا اشارههایی گذرا میکند.
در این فیلم کاسترو را مردی صمیمی مییابیم که دوست دارد همیشه در مرکز توجه باشد. معمولاً همیشه کاسترو است که حرف میزند و گروه همراهانش اغلب ساکتند.
به علاوه او را آدمی باهوش با حافظهای استثنایی و جاذبهای قابل درک میبینیم، اما در عین حال هرگز کاسترو را در حال طرح یک راه حل دقیق و جزیی دربارۀ مشکلات مردم نمیبینیم و او معمولاً با حرارت به کلیگوییهای همیشگی دربارۀ مفهوم انقلاب ادامه میدهد.
کوبا، آری (کارگردان: کریس مارکر، ۱۹۶۱)
این مستند ساختۀ کارگردانی که برای همبستگیاش با جنبشهای چپ شناخته میشد مثل بیشتر آثار او یک فیلم-مقاله دربارۀ یکی از مقاطع حساس انقلاب کوباست و شامل مصاحبهای با خود کاسترو میشود که کارگردان او را در مقابل دوربین کمی خجالتی مییابد.
مارکر فرانسوی، با یک بررسی تاریخی-اجتماعی از کوبا در قرن بیستم سعی در روشن کردن معنا و اهمیت انقلاب و نقش کاسترو در آن دارد. فیلم مملو از مقایسهها و استعارهها با الهام از فرهنگ عامه و حتی با الهام از تاریخ سینماست، مثلاً از کاستروی چریک به عنوان "وقتی که رابین هود با کارل مارکس برخورد میکند" یاد میشود. تصویر مارکر از کوبا و کاسترو سرزنده و سرشار از روح و تکاپو در دنیایی است که مارکر اسیر بردگی مصرفی میبیند.
درک مالکوم در "گاردین" دربارۀ فیلم میگوید: "آن چیزهایی را کشف میکند [و نشان میدهد] که بقیه اصلاً نفهمیدهاند." بنابراین شاید این فیلمی باشد که دوستداران کاسترو را خرسند نگاه دارد.
فرمانده (کارگردان: الیور استون، ۲۰۰۳)
منبع تصویر، Getty Images
استون و کاسترو
کارگردان جنجالی آمریکایی و خالق آثاری دربارۀ جان اف کندی، جورج دبلیو بوش و ریچارد نیکسون به سراغ کاسترو میرود، اما این فرصت را با تدوین هزارتکه و موسیقی تحمیلی به نمایشی سطحی از رابطه خودش و رهبر کوبا تبدیل میکند.
مجله تایم آوت دربارۀ فیلم مینویسد: "جفتشان یک تیم نمایشی از خودراضی میسازند، اما نمیشود گفت که کاریزما ندارند. فیلم، هر امیدی برای شنیدن اظهارنظرهایی مهم دربارۀ تاریخ را دور میریزد و به جایش یک بازی موش و گربه تحویلمان میدهد که در آن، در موقعیتی نادر، این استون است که این بار به عنوان موش ظاهر شده است."
برادر من، فیدل (کارگردان: سانتیاگو آلوارِز، ۱۹۷۷)
این ساختۀ یکی از مشهورترین فیلمسازان کوبایی که شاید نیتش در اصل ستایش از کاسترو باشد از چند جهت از این نیت اولیه فراتر میرود و تصویری انسانی از رهبر کوبا میدهد.
مثل دیگر مستندها کاسترو را میبنیم که به راحتی - بیتکلف و با شوخی و حوصله - با آدمهای عادی گفتگو میکند. این فیلم کوتاه ثبت خلاق گفتگوی بین کاسترو با مرد ۹۲ سالهای است به نام سالسوستیانو نیوا که در ۱۱ سالگی شاهد به خشکی رسیدن دو فرمانده جنگ استقلال کوبا بوده است.
کاسترو دربارۀ زندگی پیرمرد با او حرف میزند و وقتی میفهمد بیناییاش افت کرده درخواست میکند دو چشمپزشک او را معاینه کنند. در صحنه استعاری پایانی فیلم، پیرمرد، عینک تازهاش را روی چشم گذاشته و تصاویر کاسترو را که تا حالا محو و خارج از فوکوس میدیده با وضوح میبیند.
واقعیت دربارۀ انقلاب فیدل کاسترو (کارگردان: ویکتور پیلِن، ۱۹۵۹)
منبع تصویر، Getty Images
ارول فلین یادداشتی از کاسترو میخواند که مردم را دعوت میکند تا به "جزیرۀ کوچک" کوبا بروند
این یکی از عجیبترین مستندها دربارۀ انقلاب کوباست. خود فیلم یک اثر نسبتاً سرراست است که تصاویر آرشیوی خیلی خوبی دارد، اما چیزی که آن را از تمام نمونهها متمایز میکند این است که فیلم را ارول فلین، ستارۀ بزرگ هالیوود (بازیگر "رابین هود") روایت کرده. به عبارت دیگر تمام ماجرای کوبا با حضور خود او در مقابل دوربین (و در محل) شرح داده میشود. اما عجیبتر از همه این که فیلم، بدون هیچ حاشیهروی و تعارفی، اثری در ستایش محض انقلاب و کاسترو است.
در یکی از سکانسهای اول فیلم ارول فلین را در یکی از قمارخانههای مشهور هاوانا در دورۀ دیکتاتوری باتیستا میبینیم. فلین اعتراف میکند که نمیدانسته با صرف پول در این قمارخانه در واقع داشته ریشههای رژیم باتیستا را محکم میکرده. بعد از آن در تحقیقی ژورنالیستی به شرح جنایتها و ظلمهای باتیستا و توضیح شخصیت انقلابیون میرسد.
در انتها، ارول فلین یادداشتی از کاسترو میخواند که مردم را دعوت میکند تا به "جزیرۀ کوچک" کوبا بروند و "پیشرفتها دموکراتیک" این کشور را با چشم خود ببینند.
شاید دلیل این که این مستند تا این حد تا به حال ناشناخته مانده این باشد که ارول فلین و همکار کارگردانش هرگز جرأت نکردهاند فیلم را در آمریکا پخش کنند.
رفتار نامناسب (کارگردان: نستور آلمندروس و اورلاندو خیمِنِز لِئال، ۱۹۸۴)
"رفتار نامناسب" اصطلاحی است که دولت کوبا برای برچسب زدن روی اقلیتها به خصوص همجنسخواهان به کار برده است، برچسبی که میتواند باعث به زندان افتادن و از دست دادن کار و خانۀ فرد مورد اتهام باشد.
این مستند فرانسوی که توسط فیلمبردار برجسته کوبایی موج نوی سینمای فرانسه، آلمندروس به طور مشترک ساخته شده سویۀ تاریک انقلاب کوبا یا به بیراهه رفتن آن را در مجموعهای از مصاحبهها با قربانیان انقلاب، پناهندگان سیاسی کوبایی در آمریکا و اروپا، نویسندگان ممنوع القلم و حتی متفکر آمریکایی سوزان سانتاگ و خود فیدل کاسترو تصویر میکند.
مصاحبههای زندانیان عقیدتی یا کسانی که به خاطر پوشیدن شلوار تنگ یا موی بلند یا مهمانی رفتن با موسیقی بیتلها به زندان افتادهاند به مصاحبه با کاسترو تدوین موازی میشود که در آن وجود زندانیانی سیاسی در کوبا را انکار میکند.
عمدۀ توجه فیلم روی برنامههای دولت کوبا برای حل "معضل" همجنسخواهان است. تعداد قربانیان بیگناه این سیاستها به حدی وسیع است که در فیلم از ژان پل سارتر، فیلسوف و نویسنده فرانسوی، نقل میشود که اگر بهانۀ بزرگ نازیها، یهودیها بودند، بهانۀ انقلاب کوبا همجنسخواهان هستند.