چهارشنبه سوری در تاجیکستان و آسیای میانه
- روشن رحمانی
- پژوهشگر تاجیک
چهارشنبه سوری در بسیاری از مناطق تاجیکستان هنوز مرسوم است
از زمانهای قدیم تا به امروز در آخرین چهارشنبه سال شمسی پیش از نوروز مردم آریایی تبار مراسم و جشنی داشتند، که آن را چارشنبه سوری مینامیدند و حالا نیز مینامند.
این جشن در گذشته، تا به امروز در تمام مناطق فلات تبار آریایی برگزار میگردید، که بسیاری از نواحی مناطق آسیای مرکزی به خصوص ماوراءالنهر نیز در حدود آن قرار داشت. از این رو امروزها نوروز را قزاقها، قرقیزها، ازبکها، ترکمنها، تاتارها، اویغورها و دیگران، که در این مناطق زندگی میکنند نیز جشن میگیرند؛ چون که این مردمان گوناگون زبان، اساساً در دامن فرهنگ آریایی پرورش یافتهاند.
تاجیکان، که خود آریایی تبار هستند، یکی از قدیمترین مردم ماوراءالنهر بوده و ساکن اصلی این منطقه میباشند. چارشنبه سوری چون جشن و مراسم اصلی آنها تا به حال در بین محلهای مختلف آنها موجود است.
طبق مشاهدههای پژوهندگان معلوم است، که تا آخر سده نزده و اوّایل سده بیست این جشن و مراسم در مناطق تاجیکنشین ماوراءالنهر به طور گسترده رایج بوده است. حتّی چارشنبه سوری را با آیینهای ماه سفر آمیزش داده، بعداً آن را مربوط این ماه میدانستهاند.
آن گونه، که محمّدرحیم رحیمف، دانشمند تاجیک، در کتاب خود “تاجیکان کشاورز در حوزه رودخانه خنگاو تا قبل از انقلاب” مینویسد، در چارشنبه آخر سال ماه سفر در منطقههای درواز، قراتیگین، یاخسو بیگاهی پس از غروب آفتاب گلخن آتش را فروزان نموده، سه بار از بالای آن میپریدند، که آن را مردم “چارشنبه آخر سال” و یا “الوپرک” مینامیدند.
چهارشنبه سوری در ایران و سایر مناطق فارسی زبان با شکوه ویژه برگزار می شود
به این وسیله باور داشتند، که از تمام بیماریها، ناداریها، بدبختیها و گناههای در سال کهن جمع شده، خود را پاک میسازند. آنگونه، که نیکولای خنیکف، خاورشناس روس، در کتاب خود «شرح خانیگری بخارا» مینویسد، که در سده 19 و اوایل سده 20 این مراسم را تاجیکان بخارا “چارشمبه سنّی” و یا به نوشته محمّدرحیم رحیمف، دانشمند تاجیک، “چارشنبه سوری” مینامیدند، امّا تاجیکان (منطقه) کاسان، به نوشته میخائیل آندری یف، خاورشناس روس، “چارشبه سورک” مینامیدهاند.
به نوشته سرگیی تالستف، خاورشناس روس، ملّتهای دیگر آسیای مرکزی، مثلاً، ازبکهای کاسان این روز را “سفر قاشتی، سفر چقدی، یعنی “سفر گریخت، سفر برآمد”، و ترکمنها “قره چارشمبه”، یعنی “چارشنبه سیاه” میگفتند.
طوری که نویسنده این سطور از پیرمردان و پیرزنان بارها شنیده است، در سالهای 20-50 سده بیست میلادی در اکثر ناحیههای تاجیکستان و ازبکستان این مراسم در بین تاجیکان رایج بوده است، که بیگاهی چارشنبه آخر سال مردم در میدانها، چار راهها، کوچهها آتش فروزان نموده، پیر و جوان از بالای آن سه مرتبه میپریدند و برابر جهیدن میگفتند: “زردی من از تو، سرخی تو از من”.
واحد اسراری و رجب امانف، پژوهشگران تاجیک در کتاب “ایجادیات دهنکی خلق تاجیک”، چاپ سال 1980، نوشته که در بعضی جایها همین حرف را به این طرز یادآور میشدند: “رنجوری و زردی من از تو، سرخی و خرّمی من از تو”، که این تعبیر را در بین اکثر مردمان کشورهای گوناگون ایرانیتبار میتوان دید.
به نظر میرسد که حالا هم در بین مردم ختلان، سغد، بدخشان و تاجیکان ازبکستان مراسمهای از بالای آتش پریدن، گرد آتش دور زدن، خانه را تمیز کردن، هزار اسپند دود کردن، برگزار نمودن مراسم مشکل گشا در روز و شب چارشنبه آخر سال به جا آورده میشود.
کشتی گیری از آئین های نوروزی است که در تاجیکستان رایج است
پژوهندگان یادآور میشوند که چارشنبه سوری در برخی از منطقههای تاجیکستان و ازبکستان نیز با نامهای از همدیگر کمی، یا کاملاً تفاوت داشته ورد زبان میباشند. مثلاً، “چارشنبه آخران” (در وادی قراتیگین و مست چاه)، “چارشنبه سروک” (در خجند)، “سفرکاجدی” (در ولایت اندیجان).
به نوشته آقایان اسراری و امانف، تاجیکان ناحیه کاسان ازبکستان در کوچهها آتشها فروزان نموده از بالای آن میجهیدند و ضمناً میگفتند: “الس-الس، از کلّی بلا خلاص”.
در شهرهای خجند، کولاب، پنجکنت، یغناب، بخارا، سمرقند و اکثر ناحیههای تاجیک نشین آسیای میانهحالا هم در عرفه چارشنبه سوری خانه را تمیز کردن، گرد آتشدان را تازه نمودن، آتش افروختن، فال گشادن، هزاراسپند دود کردن، نمک گرد سر گرداندن، گره گشادن، کوزه شکستن، چاینک (قوری) و پیاله ترق رفته (ترک دار شده) را دور انداختن، آتشبازی کردن و امثال این به نظر میرسد.
بیشتر این مراسم برای آن صورت میگیرد که تا انسان از زیان و زحمت، ناپاکی، بدبختیهای سال کهن، نامرادیهای گذشته در ایمن باشد و نوروز را با خوشی استقبال نموده و در سال نو تندرست و سالم زندگی کند.
یکی از سنّتهای از قدیم در بین دختران بخارا و سمرقند و بعضی محلهای تاجیکنشین باقی مانده، این آیین “بخت گشایان” میباشد، که معمولاً دخترانی که در سالهای گذشته در زندگی به ناکامیها دچار شده باشند، عادتاً نزد ملّا، فالبین، یا شخصان مخصوص رفته برای در سال نو به مراد خود رسیدن از آنها دعا میگیرند.
سبز کردن گندم در آستانه نوروز در تاجیکستان
آن گونه، که پژوهشگران اسراری و امانف نوشتهاند، در بخارا دختر بختش بسته، پس از آتشافروزی خاکستر آن را در تگ دیوار میریخته است و بعد به پشت در خانه خود آمده، تق-تق میکرده است و از درون میشنیده است: “در را که میزند؟” دختر جواب میداده است: “منم”، باز میپرسیده است: “از کجا آمدی؟” جواب میداده است: “از عروسی”، میپرسیده است: “با خود چه آوردی”، میگفته است: “تندرستی”
صدرالدّین عینی، نویسنده معروف، در کتاب “یادّاشت” های خود ضمن تصویر “سیر فیضاباد” و “عید نوروز و سیر شیربدن” مراسمها و آمادگیها را به جشن نوروز را یادرس میشود، که برخی از آنها آیینهایی میباشند، که اصلاً مربوط چارشنبه سوری بوده، حالا با این نام افاده نمیشوند.
در ناحیه سوخ کشور ازبکستان، که اهالی آن اساساً تاجیکان میباشد، قبل از نوروز به حالت آتشدان توجّه نموده، آن را با گل سفید ترمیم میکنند. به نوشته ارونبای صوفی یف، پژوهشگر محلی، مردم این منطقه خانتکانی کرده، ظرفها را شسته به طاقها میچینند. بعداً هزاراسپند را، که آنها “ایسیریق” (isiriq) میگویند دود کرده، به چهار گوشه خانه روان میسازند و این مصرعها را تکرار میکنند: “ایسیریق را دود کن، بلاها را دور کن، انس و جنس بد خویش، سوزد در آتش تیز”
طوری که پژوهنده ارونبای صوفی یف یادرس میشود: “روز آخر چارشنبه قبل از نوروز همه شستشو میکنند و مردان موی میتراشند، دختران و دوشیزگان موی خود را میدهباف (چهل عدد) میکنند. شامگاهان آن روز پریدن از بالای آتش در تمامی سوخ مرسم است. در دهات تول، قلعچه و غزناوی عمل مزبور را چارشنبه سوری مینامند.
مردم سوخ همزمان سه آتش میفروزند و با گفتن این سخنان از روی آتش میپرند: “روی پاک از تو و دامن پاک از ما، زیان و زحمتمایه افشاندیم و سوزاندیم”. پس به دور گلخن جمع آمده، کف بر جانب آتش نگرانیده به روی میکشند و میگویند: “به روی مبارکت گردم، زردییم را گیر و سرخیّت را بته!”
زنان تاجیک به هنگام تهیه سمنو، غظای ویژه نوروزی
یزدانفر رجبی، پژوهشگر، در مقالهای به نام “گرامیداشت آتش و آب میان ساکنان ناحیههای شهرسبز و کتاب”، که سال 1997 چاپ شد، مینویسد، که همین مراسم را با اندکی تغییرات در بین تاجیکان ناحیههای شهرسبز و کتاب ازبکستان نیز میتوان دید.
پژوهنده تاجیک روزی احمدف کتاب کوچکی زیر عنوان “نوروز خجستهپی” به نشر رسانید، که در آن نیز در باره چارشنبه سوری یادآوری شده است
در بدخشان تاجیکستان مردم بیگاهی روز چارشنبه به تازه و پاک کردن خانههای استقامتی و اسباب و انجام روزگار شروع میکردند. مرد خانواده برای تعمیر در و دیوار خانه از جای مخصوص خاک میآورد، که هنگام آوردن خاک کسی او را نباید بیند. او این کار را زمانی میکرد، که پرده تاریک شام اطراف را فرا میگرفت و یا صبح بروقت میبود.
در بعضی جایها این را “سیت دزدی” (گلدزدی) میگویند. از این گل لای ملایم آماده کرده، دیوارهای از دود سیاهگشته خانهها را انداوه و سفید میکردند. بعد از تعمیر کدبانو با مدد فرزندان بالغ با گرد آرد، روی دیوار، ستون، برخی از تیرچوبهای خانه را با هر گونه نقش و نگار، به مثل آفتاب، مهتاب، ستارهها، پی پای گوسفند و غیره آرا میدادند. هنگام پاکیزه کردن خانه و جهازانیدن آن به خانه و حولی (حیاط) درآمدن شخصان بیگانه، حتّی خویش و تبار نیز منع میشد.
در برخی از دهات ناحیه شغنان، که در ساحل دریای پنج واقع هستند، در آن صبح مردی از خانواده، در کنار خاکروبه، سیاهی دوده، خاکستر آتشدان، همچنین یک یا دو کولچه و سیترخم را (گیاهیست، که مردم به آن اعتقاد مخصوص دارند) گرفته، بیرون میبرآیند.
نوروز در سالهای اخیر به جشن رسمی تبدیل شده است
کولچه را در بلندی برای رهگذری یا همسایه چون صدقه میگذارند و سیترخم را روی حولی آتش میگیراند تا که از بویش جنسهای ناپاک دور روند و به خانواده فرشتهها برکت سال را عطا کنند و خاکستر و سیاهی دوده را در یک گوشه زمینش روی برف میپاشد، که به کشت اوّل آماده شود. در همین مورد با آن مرد باید کسی دچار ناید. چرا که اگر او صاحب ستاره سعد باشد، دچار ستاره نحس نگردد.
در برخی از محلهای روشان و شغنان هنگام پختن بعضی از غذاهای ملّی با نام بط ایام، خیدیر ایام آغاز مهمانی را، که پیچیرومچ شکنی مینامند صاحب خانه به جا میآرد. برای شروع مهمانی چنین رفتار میکنند.
برابر دمیدن صبح صاحبخانه از اوتاق بیرون برآمده، پس از چند لحظه در خانه را میکوبد. کدبانو میپرسد:
-کیست از پس در؟
-منم- جواب میداد مرد.
-چه آوردی؟
-اشتر به قطار.
-بار اشترت چیست؟
-برکت زیباک و اشکاشیم.
زمانی منطقههای زیباک و اشکاشیم با سیرحاصلی در بدخشان مشهور بوده است، از این رو نام این منطقه را چون مکان سیرحاصلی نام میبرند.
پژوهشگر محلی شکرممد نثارممدف مینویسد، که پس از چنین سؤال و جواب مرد وارد خانه میشد و “شاگونبهار مبارک” گویان اهل خواندان را تبریک میکرد و زنش “به روی شما مبارک” گفته، چون عادت به کتفش سفیدی آرد میپاشید.
در بدخشان تاجیکستان برای افروختن آتش دو هفته قبل آمادگی میگرفتند. در ناحیه روشان “لوپرک”-را “چارشنبی سورک” مینامیدند. برای اجرای این مراسم در دیهه یاگید درواز مراسم “دوخ-دوخ بار”-را به جا میآوردند.
صفره نوروزی در تاجیکستان
تمام شب در تمام ده چراغ فروزان میماند، اهل دیهه خواب نرفته منتظر صدای دعوت جونان میشدند. پس از آن که مردم به گرد آتش دعوت میگشتند با نوبت از بالای آتش میپریدند تا که گناهی، که در بدل سال صادر نمودهاند در این آتش مقدّس بسوزد و پاک شود.
آقای نثارممداف همچنین مینویسد، که در بعضی روستاهای شغنان (ده ساخچرو) قبل از بالای آتش جهیدن و یا از گرد آن دور زدن مردم به گریبان، یا کمر پاره متاع یا ریسمان سرخ میبستند و هنگام از گلخن جهیدن تار موی را به آتش پرتافته “بلاها رد” یا “رفع بلاها” میگفتند.
همین طور در بین تاجیکان و فارسیزبانان جهان نشانههای چارشنبه سوری تا به حال باقی مانده، در شکلهای گوناگون اجرا میشود، که فلکلورشناسان و مردمشناسن به خصوص دانشجویان میتوانند بعضی از نشانههای آن را از مناطق زیست خود جمع آورند.
برای این هر دانشجوی خودشناس و دلسوز فرهنگ باستانی و میل تاجیکان از کلانسالها در باره آیینهای مربوط به نوروز پرسان میشوند و آن را از دست فراموشی نجات میدهد.
در آخر دو پیشنهاد دارم:
1.در چارشبی آخر سال در هر خانواده آیین از بالای آتش پریدن، که هنوز در بعضی جایها از یاد نرفته است، باید احیا شود!
2.شب نوروز را تا برآمدن خورشید تابان باید خواب نرفته پیشواز گیریم!