نگاهی به پایگاه رای و رفتار انتخاباتی پنج گرایش در جامعه ایران
- عمار ملکی
- استادیار علوم سیاسی در دانشگاه تیلبرگ هلند
نظرسنجیهای داخل و خارج کشور در سالهای اخیر نشان میدهد کمتر از ۴۵ درصد مردم ایران، به دو جناح سیاسی درون جمهوری اسلامی گرایش دارند. همچنین تحلیل نتایج انتخابات سه دهه گذشته نشان میدهد که حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد مردم از محافظهکاران (یا اصولگرایان/اقتدارگرایان/جناح راست) حمایت میکنند و تقریبا همین میزان ۲۰ تا ۲۵ درصد هم به اصلاحطلبان (یا اعتدالگرایان/استمرارطلبان/جناح چپ) گرایش دارند (این دو جناح حدود ۵ درصد آرای شناور میان خودشان دارند). طرفداران این دو گروه معمولا در هر انتخاباتی شرکت میکنند و به کاندیداهای جناح خود (یا کاندیداهای مشترک میان دو جناح) رای میدهند.
در میان طرفداران این دو گروه، افرادی از طبقات اجتماعی متفاوت حضور دارند. بخشی از طرفداران محافظهکاران و اصلاحطلبان، از طبقات محروم هستند که دغدغه معیشت دارند، اما تنها بر مبنای اولویت معیشتخواهانه رای نمیدهند، بلکه تعلقات جناحی و سنتی آنها تعیین میکند که به کدام کاندیدا رای دهند. در این مطلب، این افراد جزو پایگاه رای دو جناح منظور میشوند نه جزو «معیشتخواهان».
بیشتر بخوانید:
فراتر از دو جناح حکومت: معیشتخواهان، تحولخواهان و سرنگونیخواهان
بخش بزرگتری از جامعه ایران، یعنی حدود ۵۵ درصد مردم داخل کشور، هیچ تعلق خاطری به نظام جمهوری اسلامی ندارند و طرفدار هیچ یک از دو جناح درون حکومت هم نیستند. آنها را میتوان بر مبنای رفتار انتخاباتیشان به سه گروه تقسیم کرد: معیشتخواهان، تحولخواهان و سرنگونیخواهان.
«معیشتخواهان» به کسانی اطلاق میشود که اگر چه از نظام دل خوشی ندارند اما دغدغه اصلیشان تحولات سیاسی- ساختاری یا سرنگونی نظام نیست بلکه اولویتشان مساله معیشت است و اگر احساس کنند با رای دادن به کاندیدای مشخصی ممکن است بتوان «مویی از خرس قدرت» کند، حاضرند در انتخابات شرکت کرده و رای دهند.
«تحولخواهان» افرادی هستند که دغدغه اصلیشان ایجاد تحول و تغییر سیاسی- ساختاری است و فقط بخاطر معیشت و وعدههای اقتصادی حاضر نمیشوند به کسی رای دهند. آنها اصراری بر سرنگونی ندارند اگر چه مخالف سرنگونی هم نیستند. تحولخواهان اگر احساس کنند که حضور یک کاندیدای مشخص میتواند موجب ایجاد تغییر و تحول شود و فضایی برای طرح مطالبات ایجاد کند، ممکن است در انتخابات شرکت کنند و رای دهند.
«سرنگونیخواهان» اولویت اصلیشان سرنگونی است و معتقدند تا این نظام بر سر کار است، گشایشی واقعی در امور بوجود نمیآید و به همین دلیل انتخابات نظام را تنها نمایشی برای کسب مشروعیت میدانند و در آن شرکت نمیکنند.
تحلیل آماری- مقایسهای از نتایج دورههای پیشین انتخابات (و همچنین تحلیل نتایج انتخابات اخیر که در ادامه ارایه میشود) و دیگر شواهد کمی و کیفی، نشان میدهد که معیشتخواهان حدود ۱۰درصد، تحولخواهان حدود ۲۵ درصد، و سرنگونیخواهان حدود ۲۰ درصد پایگاه رای در داخل کشور دارند. در میان این سه گروه، معیشتخواهان و تحولخواهان گاه در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت میکنند و گاهی شرکت نمیکنند.
تحلیل گفتمان غالب در دورههای مختلف انتخابات و بررسی میزان مشارکت در ۱۸ انتخابات برگزار شده از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۶ نشان میدهد که رفتار انتخاباتی معیشتخواهان و تحولخواهان، اصلیترین عامل تاثیرگذار در میزان مشارکت، و همچنین یکی از مهمترین عوامل در تعیین پیروز انتخابات در رقابت میان دو جناح بودهاست.
جدول زیر رفتار انتخاباتی تحولخواهان و معیشتخواهان را در ۱۸ دوره انتخابات نشان میدهد. همچنین در این جدول میزان مشارکت موثر در هر انتخابات - یعنی میزان کل مشارکت منهای میزان آرای باطله - و همچنین جناح پیروز در انتخابات نشان داده شده است.
همانطور که در جدول مشاهده میشود، در تمامی انتخاباتی که تحولخواهان حضور موثر نداشتند و به کاندیدای اصلاحطلبان رای ندادند، محافظهکاران پیروز انتخابات شدهاند. از سوی دیگر، در غیبت تحولخواهان در پای صندوق رای، عامل اصلی پیروزی محافظهکاران بر اصلاحطلبان، رای معیشتخواهان به محافظهکاران بودهاست.
بررسی رفتار انتخاباتی معیشتخواهان
معیشتخواهان قاعدتا در انتخابات خبرگان شرکت نمیکنند چرا که این انتخابات ربط مستقیمی به مساله معیشت و مطالبات معیشتخواهانه ندارد. بخشی از معیشتخواهان معمولا در انتخابات مجلس شرکت میکنند و به کاندیدایی که ممکن است بتواند در بهبود مسایل معیشتی موثر باشد رای میدهند. معیشتخواهان در انتخابات ریاست جمهوری زمانی شرکت میکنند که احساس کنند وجود یک کاندیدا ممکن است تغییری در سیاستهای معیشتی و توزیع ثروت داشته باشد، در غیر اینصورت آنها ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری هم شرکت نکنند. بطور مثال میتوان استدلال کرد که معیشتخواهان در انتخابات سال ۷۲ (دوره دوم هاشمی رفسنجانی) شرکت موثری نداشتند چرا که آنها یقین داشتند هاشمی رفسنجانی دوباره انتخاب خواهد شد و با حضور دوباره او، تغییری در سیاستهای معیشتی بوجود نخواهد آمد.
برخلاف تحولخواهان که در صورت رای دادن، به کاندیدای اصلاحطلبان رای میدهند، رای معیشتخواهان بر مبنای دیدگاه سیاسی و اجتماعی نیست. به همین دلیل بخش بزرگی از معیشتخواهان در دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ به مهدی کروبی (کاندیدای اصلاح طلب) رای دادند درحالیکه در دور دوم انتخابات به محمود احمدی نژاد (کاندیدای محافظه کار) رای دادند. این گروه از رای دهندگان بر مبنای شعارها و وعدههای اقتصادی- معیشتی رای میدهند، در نتیجه رای متفاوت آنها در دور اول و دوم انتخابات ۸۴ به کاندیدای دو جناح مختلف، تناقض آمیز نبوده و با منطق رای دادن آنها همخوانی داشتهاست.
همچنین شواهد آماری نشان میدهد که معیشتخواهان در انتخابات سال ۹۲ بیشترین اقبال را به محسن رضایی نشان دادند و به این کاندیدای محافظه کار رای دادند. استانهای چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، لرستان، ایلام، بوشهر، اصفهان و کرمانشاه در سال ۹۲ به محسن رضایی رای قابل توجهی دادند. این آرا اگر چه در سال ۹۲ به سبد یکی از کاندیداهای محافظه کار ریخته شد، اما در انتخابات ۹۶ علیرغم شعارها و وعدههای معیشتی رئیسی، این آرا دوباره به سبد محافظهکاران نرفت.
همانطور که در نمودار ۱ دیده میشود، آرای محافظهکاران در این استانها نسبت به انتخابات ۹۲ با کاهش قابل توجهی مواجه شد. همین مساله باعث کاهش ۳ درصدی میزان آرای کل محافظهکاران در سال ۹۶ (مجموع آرای رییسی و میرسلیم) نسبت به آرای محافظهکاران در سال ۹۲ (مجموع آرای قالیباف، جلیلی، ولایتی و رضایی) شد. در نتیجه این فرضیه تایید میشود که بخش بزرگی از آرای رضایی متعلق به پایگاه رای معیشتخواهان بودهاست و نه محافظهکاران.
از سوی دیگر نمودار ۲ نشان میدهد که در بسیاری از استانهای ذکر شده که در آنها آرای محافظهکاران در انتخابات ۹۶ کاهش چشمگیری نسبت به سال ۹۲ داشتهاست، آرای روحانی افزایش یافتهاست (به جز لرستان و بوشهر). این مساله نشان میدهد که در انتخابات ۹۶ بخشی از معیشتخواهان که دور قبل به رضایی رای دادند، این بار به روحانی اعتماد کرده و به او رای دادند و در نتیجه آرای معیشتخواهان این بار بین کاندیدای اصلاحطلبان و محافظهکاران تقسیم شد.
معیشتخواهانه یا هویتگرایانه؟
درباره آرای محسن رضایی در سال ۹۲ ممکن است این فرضیه مطرح شود که بخش بزرگی از آرای او ماهیتی صرفا قومیتی و «هویتگرایانه» داشته چرا که آرای وی در استانهایی بیشتر بوده که در آنها جمعیت قوم لر زیاد است. این فرضیه قابل تامل است، اما مقایسه نتایج دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ نشان میدهد که عامل هویت قومی نمیتواند اصلیترین عامل این آرا بوده باشد چرا که میزان کاهش آرای محافظهکاران در اکثر استانهای ذکر شده (به جز لرستان و بوشهر) با میزان افزایش آرای روحانی در این استانها همخوانی دارد. این مساله نشان میدهد که این آرا بیشتر ماهیتی شناور و معیشتخواهانه داشته تا هویتگرایانه.
البته فرضیه «رای هویتگرایانه» در استانهای لرستان و بوشهر بنظر درست میآید، چرا که کاهش آرای محافظهکاران در انتخابات ۹۶ در این استانها، موجب افزایش آرای روحانی نشده بلکه موجب کاهش میزان مشارکت در این استانها شده است (نمودار ۳)؛ یعنی در این دو استان، آرای محسن رضایی در انتخابات ۹۲، به سبد کاندیدای هیچ یک از دو جناح در انتخابات ۹۶ ریخته نشدهاست. به هر حال در هر انتخاباتی آرای «هویتگرایانه» وجود دارد و آنها را نمیتوان نادیده گرفت. در انتخابات ۹۶، کاهش ۹ درصدی آرای روحانی در استان خراسان جنوبی - زادگاه ابراهیم رئیسی - و رفتن این آرا به سبد رئیسی، بی تردید ماهیتی هویتگرایانه دارد.
درباره تغییرات آرا در استانهای تهران و البرز، نمودارهای ۱ و ۲ نشان میدهد که ظاهرا در این دو استان هم بخشی از آرای معیشتخواهانه از سبد آرای محافظهکاران کم شده و به سبد رای روحانی ریخته شدهاست. البته علت اصلی افزایش آرای روحانی در استان تهران در انتخابات سال ۹۶، همانطور که در نمودار ۳ دیده میشود، مربوط به افزایش قابل توجه مشارکت و حمایت تحولخواهان از روحانی در این استان بودهاست.
جمع بندی
با بررسی نتایج انتخابات سه دهه گذشته، میتوان جمع بندی زیر را درباره پایگاه رای و رفتار انتخاباتی پنج گرایش در جامعه ایران مطرح کرد:
۱- «معیشتخواهان» حدود ۱۰ درصد پایگاه رای در ایران دارند. این گروه از رای دهندگان بنا به منافع معیشتخواهانه خود ممکن است به یکی از دو جناح حاکم در جمهوری اسلامی رای دهند، یا اینکه اصلا رای ندهند.
۲- «تحولخواهان» حدود ۲۵ درصد پایگاه رای در کشور دارند. این گروه اگر بنابه شرایط خاص بخواهند در انتخابات شرکت کنند، به کاندیدای جناح اصلاح طلب رای میدهند (یا اینکه رای باطله اعتراضی میدهند).
۳- «سرنگونیخواهان» حدود ۲۰ درصد پایگاه رای در ایران دارند. این گروه معمولا در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکنند و اگر بنا به ملاحظاتی در انتخابات شرکت کنند، رای باطله میدهند.
۴- «اصلاحطلبان/اعتدالگرایان» حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد پایگاه رای در ایران دارند. این جناح حکومت ایران ممکن است بتواند آرای دو گروه تحولخواهان و معیشتخواهان را در انتخابات با خود همراه کند. در نتیجه اصلاحطلبان میتوانند حداقل حدود ۲۰ درصد واجدین (مثل دور دوم انتخابات سال ۸۴) و حداکثر حدود ۵۵ درصد واجدین (مانند انتخابات ۲ خرداد ۷۶) را در یک انتخابات با خود همراه کنند.
۵- «محافظهکاران/اصولگرایان» حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد پایگاه رای در ایران دارند. این جناح ممکن است بتواند رای معیشتخواهان را در انتخابات با خود همراه کند. از اینرو محافظهکاران میتوانند حداقل حدود ۲۰ درصد واجدین (انتخابات ۲ خرداد ۷۶) و حداکثر آرای حدود ۳۵ درصد واجدین (دور دوم انتخابات سال ۸۴) را کسب کنند.
پی نوشت:
تمامیدرصدهای ذکر شده در این مطلب، درصد آرا نسبت به واجدین رای دادن (در هر استان) است و نه درصد آرا نسبت به آرای اخذ شده است.