آیا عراق کشوری برساخته با ملتی چند پاره و غیرطبیعی است؟
- علی معموری
- تحلیلگر مسائل عراق
بحرانهای ناشی از فروپاشی نظام دیکتاتوری صدام حسین در عراق، زمینهساز طرح مجموعهای از انتقادات علیه هویت سیاسی عراق بوده است. نقطه تمرکز این انتقادات بر این امر استوار است که عراق، کیانی کاملا نوپا داشته و مرزهای آن با خطکشیهای غیر طبیعی شکل گرفته است. این خطکشیها توسط نیروهای استعمارگر پس از فروپاشی خلافت عثمانی شکل گرفته و به دور از واقعیتهای تاریخی و تفاوتهای اقوام ساکن این سرزمین ترسیم شدهاند.
در واقع، استعمارگران بریتانیایی و فرانسوی در خلال معاهده معروف به سایکس پیکو مجموعهای از اقوام مختلف و جدا از هم را به زور درون یک کشور برساخته گنجانده و سرنوشت آنها را بدون توجه به نبود تاریخ و مقومات فرهنگی و اجتماعی مشترک بینشان به هم دوختهاند. نتیجه این تحلیل آن است که اساس این کیان جعلی، سبب مشکلات عراق بوده و در نتیجه راهحل وضع کنونی، تقسیم عراق به واحدهای کوچکتری بر مبنای اشتراکات ملی و دینی است.
قانون اساسی ۲۰۰۵ که اکثریت شهروندان عراقی از همه قومیتهای آن به آن رای مثبت دادند. این قانون عراق را سرزمینی واحد و دارای نظام فدرالی و دموکرات معرفی میکند
این دیدگاه از دو جهت فاقد مبنای علمی است و بر مبنای نوعی ناسیونالیسم رمانتیک استوار است. در بخش نخست، از یک سو ضرورت وجود اشتراکات قومی و دینی برای ساخت یک هویت سیاسی موفق با واقعیتهای دنیای کنونی سازگار نیست و از سوی دیگر تاکید بر این دو عنصر زمینهساز شکلگیری نظامهای نژادپرستانه و فرقهگرایانه است. از باب مثال، اگر زبان را به عنوان یکی از شاخصههای داشتن قومیت واحد در نظر گرفت، امروزه تعداد کشورهای دارای بیش از یک زبان بیشتر از تعداد کشورهای دارای یک زبان است.
میزان تنوع زبانی در برخی کشورها به شکل باورنکرنیای زیاد است. برای نمونه، بیش از ۱۴ زبان در هند و ۳۵۰ زبان در نیجریه رایج است. تعداد زیادی از کشورهای چندزبانه با پیشینه قومیتی مختلف مانند کانادا و سنگاپور در زمره موفقترین کشورهای جهان قرار دارند. به علاوه، عنصر زبان رسمی از قانون اساسی بسیاری از کشورهای توسعهیافته حذف شده است. وضعیت تنوع دینی در بین کشورهای جهان بسی بیشتر از تنوع زبانی است. به همین ترتیب میتوان عناصر سازنده دیگر دیدگاه ملت قوممحور را میتوان بر اساس واقعیات دنیای کنونی به چالش کشید.
بیشتر بخوانید:
- پیامدهای رفراندوم اقلیم کردستان برای مناطق کردنشین کشورهای همسایه
- سه پرسش درباره حق تعیین سرنوشت و همهپرسیهای استقلال
- آیا اقلیم کردستان عملا کشوری مستقل است؟
- پیامدهای رفراندوم کردستان برای منطقه چه خواهد بود؟
- کاتالونیا و کردستان؛ شباهتها و تفاوتهای دو رفراندوم
- ملل طبیعی و ملل مصنوعی: آیا ایران استثنایی در جهان است؟
نمونههای متعددی از دچار گشتن هویتهای سیاسی قومیتگرا یا دینگرا به فاشیسم در تاریخ سیاسی معاصر جهان به چشم میخورد. نمونه بارز این نوع نظامها آلمان هیتلری است که به قلع و قمع بخش وسیعی از اقلیتها و تجاوز به سرزمینهای دیگر بر اساس جاهطلبیهای قومی انجامید. در منطقه خاورمیانه نیز به نمونههای متعددی از آثار ویرانگر تاکید بر ناسیونالیسم عربی، ترکی و فارسی یا هویت های دینی شیعی و سنی بر میخوریم.
در نقطه مقابل، هویتهای سیاسی مدرن امروزه به سمت تاکید بر توافقات قانونی بین گروههای قومی و فرهنگی و دینی مختلف بر محور منافع اقتصادی و سیاسی مشترک و نه تصورات رمانتیک از وحدت قومی و دینی در حال حرکت هستند. محور جامع تنوعهای قومی و فرهنگی درون یک نظام سیاسی را پیمان شهروندی بر مبنای قانون اساسی و قوانین عرفی برآمده از نظامهای دموکرات تشکیل میدهد. این عامل در خصوص عراق، قانون اساسی سال ۲۰۰۵ است که اکثریت شهروندان عراقی از همه قومیتهای آن به آن رای مثبت دادند. این قانون عراق را سرزمینی واحد و دارای نظام فدرالی و دموکرات معرفی میکند. به علاوه، ساختار توزیع قدرت بین گروههای مختلف قومی و دینی ضامن ممانعت از شکلگیری نظامی از تنها یکی از آن ها بر ضد دیگر گروها است.
در بخش دوم این نوشته به نقد دیدگاه جعلی بودن کشور عراق پرداخته میشود. این دیدگاه متاثر از نگرشهای جداییطلبانه برخاسته از ناسیونالیسم رمانتیک است و با واقعیات تاریخی این سرزمین همخوان نیست.
محدوده سرزمینی عراق از دوره باستان تا کنون با تفاوتهای اندکی به نقشه جغرافیایی کنونی عراق همخوانی دارد. تمدنهای کهن بینالنهرین از دوره سومریان و سپس اکدیان و بابلیان و آشوریان در عراق کنونی شکل گرفته و هویت تاریخی یکسانی برای این سرزمین شکل داده و انباشته های تاریخی آن به فرهنگ مردم کنونی عراق نیز رسیده است. تمدنهای باستانی عراق در بخش عراقی "هلال حاصلخیز" شکل گرفتهاند و هر یک بر تولیدات فرهنگی پیشینیان خود استوار گشتهاند. اصطلاح "هلال حاصلخیز" را باستانشناس معاصر آمریکایی جیمز هنری بریستد برای مهد تمدنهای خاورمیانه از عراق کنونی تا مصر در نظر گرفته که شامل عراق و مناطق غربی آن به سمت مدیترانه میشود.
وجود مشترکات تاریخی و فرهنگی مشترک نیز از دیگر دلایل نفی ادعای جعلی بودن سرزمین عراق است. آثار امپراتوریهای کهن عراق تقریبا در تمام مناطق آن به شکل مشترکی توزیع شدهاند
در دوره پس از اسلام نیز شاهد ذکر نام عراق از آغاز صدر اسلام با اشاره به حدود جغرافیایی نسبتا مشابهی به عراق کنونی و گاه حتی کمی وسیعتر هستیم. نام عراق در سخنان خلفای نخستین و خطبهها و نامههای امام علی به وفور دیده میشود. فقدان ریشه عربی برای این نام نشان از سابقه تاریخی کهن غیر عربی آن دارد. استوارترین دیدگاه در این زمینه انتساب آن به واژه کهن سومری "اوروک" به معنای مستعمره در اشاره به تاسیس نخستین شهرهای تمدنهای کهن در بینالنهرین است.
منابع جغرافیای کهن اسلامی مانند "احسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم" مقدسی نیز عراق را در محدوده کنونی خود با تفاوتهای اندک ترسیم میکند. برای نمونه مقدسی، عراق را از سوی جنوب تا صحرای شبه جزیره عرب و از سمت شرق تا بادیه شام که با مرزهای کنونی سوریه و اردن مطابقت دارد و از سمت غرب تا بصره و بخشهایی از خوزستان ایران و خانقین و حُلوان (واقع در استان کرمانشاه فعلی ایران) دانسته و ورودی آن از شمال را رودخانه زاب معرفی میکند که در شمال شهر کنونی اربیل، مرکز اقلیم کردستان عراق قرار دارد.
مرزهای مشابهی در آثار دیگر جغرافیدانان مسلمان، مانند: خوارزمی و اصطخری و ابن حوقل و ادریسی و یاقوت حموی میتوان مشاهده کرد. گزارشهای جهانگردان مسلمان مانند ابن بطوطه و ابن جبیر نیز تصویری مشابه از سرزمین عراق ارائه دادهاند. در واقع، نقشه عراق ترسیم شده در منابع کهن شامل مناطق وسیعتری از نقشه کنونی است که در خلال معاهده سایکس پیکو به کشورهای همسایه واگذار شده است.
وجود مشترکات تاریخی و فرهنگی مشترک نیز از دیگر دلایل نفی ادعای جعلی بودن سرزمین عراق است. آثار امپراتوریهای کهن عراق تقریبا در تمام مناطق آن به شکل مشترکی توزیع شدهاند. علاوه بر آن که زبانهای میخی اختراع شده در بین النهرین در مناطق مختلف عراق کنونی به کار میرفته و کتیبههای متعددی با رسمالخط واحدی در مناطق مختلف این سرزمین یافت شده است. نمادهایی چون شیر و اسب بالدار نیز در آثار باقیمانده سومری و بابلی و آشوری در بخشهای مختلف عراق به طور نسبتا یکسانی یافت شده است. در شیوه پوشش نیز تصویر مرد سومری عمامه به سر شباهت زیادی با شیوه عمامه رایج در مناطق جنوبی و شمالی کشور اعم از مناطق کردی و عربی دارد.
از جهت آداب و رسوم و جشنهای و شیوه رقص نیز به همین ترتیب شاهد مشترکات فراوان هستیم. برای مثال، جشن معروف آغاز بهار همراه با کردستان در مناطق مختلف جنوب عراق نیز با عنوان "عید الشجرة: جشن درخت" پاس و گرامی داشته میشود. رقص معروف به "جوبی" با شباهت بسیار زیاد بین عربهای جنوب و کردهای شمال رایج است. سفره غذایی مردمان جنوب و شمال این دکشور هم شباهتهای بسیار داشته و میراث اختلاط فرهنگی اقوام مختلف است.
همه عناصر سازنده فوق دلیل وجود انباشته تاریخی درازمدتی برای عراق کنونی بوده و در نتیجه امکان تشکیل هویت سیاسی مشترکی در این سرزمین را ایجاد کرده است؛ هر چند همان گونه که در بخش نخست این مقاله اشاره شد، تشکیل هویت سیاسی مدرن نیازمند عناصر سازنده مشترک فرهنگی نیست. بلکه این عناصر میتوانند به استحکام بیشتر همبستگی ملی بیانجامند.