'امارت اسلامی' طالبان چگونه پلیس میسازد؟
- آنتونیو جیستوزی
- استاد دانشگاه کینگز کالج لندن
مجموعه"ناظران میگویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از دیدگاهها ارائه دهد.
آنتونیو جیستوزی، استاد دانشگاه کینگز کالج لندن در این مطلب به رویکرد طالبان نسبت به پلیس و ساختن ارتش در افغانستان پرداخته است.
پس از بدست آوردن وزارت داخله/کشور، اکنون طالبان به دنبال ایجاد نیروی پلیس هستند. نخستین گام آنها، تأسیس واحدی ۳۱۳ بدری بود؛ واحد ویژهای که از ۵ هزار نیروی نخبه شبکه حقانی ایجاد شده است. شبکهای که رهبرش، سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان است. مسئولیت اصلی این واحد حفاظت از رهبری گروه طالبان و تاسیسات کلیدی است. به اعضای این واحد تجهیزات و لباس نیروهای قبلی افغانستان توزیع شده است.
منابع طالبان میگویند که امارت یک نیروی پلیس سی تا چهل هزار نفره را در نظر دارد و چون امارت جنگ را پایان یافته میپندارد، این تعداد کافی خواهد بود.
بدین ترتیب شمار این نیروها، به اندازه یک سوم پلیس دوره جمهوریت خواهد بود. البته شمار واقعی پلیس جمهوریت کمتر از آمار رسمی بود چون در حدود یک سوم افراد، آمار خیالی بودند که سبب بدنامی این پلیس شده بود.
افزون بر پلیس رسمی، شبه نظامیان اربکی که پیش از تسلط طالبان در ۱۵ اگوست ایجاد شده بود، حفظ و زیر چتر وزارت داخله آورده خواهند شد. این گروههای کوچک شبه نظامی توسط بزرگان محلی و ملاهای طرفدار طالبان ایجاد شده بودند، در کنار نیروی پلیس برای کنترل اوضاع به کار گرفته خواهند شد.
البته گروههای اربکی در همه جا حضور ندارند. در ننگرهار، به گونه نمونه، علیرغم حملات داعش، از گروههای اربکی خبری نیست. در برخی از مناطق طالبان اعتماد به نفس کمتری دارند. در بخشهای شمال شرق، مانند تخار و بدخشان، طالبان از بزرگان محلی خواستهاند تا گروههای اربکی مشابهی را در این مناطق ایجاد کنند.
این شبهنظامیان که شمارشان کم خواهد بود، مانند مناطق دیگری که زیر نفوذ طالبان بودهاند، در محلاتشان نقش پلیس را خواهند داشت. این گروهها توسط ملاها و بزرگان محل طرفدار طالبان ایجاد میشوند.
اطمینان طالبان از توانایی اداره مناطق پشتون نشین، شاید دقیق نباشد. بزرگان روستاهای ننگرهار از آغاز دوباره سربازگیری داعش در مناطق شان پس از آن خبر دادند که نیروهای طالبان به شهرها و ولایت پنجشیر فرستاده شدند و و روستاها بدون پوشش نظامی آنها باقی ماند.
مسافرانی که در شاهراهها سفر کردهاند گزارش دادهاند که اغلب پاسگاه طالبان در امتداد این شاهراهها متروکه است و یاهم افراد محل حضور دارند. چنین به نظر میآید که داعش توانسته است دسترسی خود را به مناطقی که در گذشته اصلا فعالیت نداشته مانند چاریکار، مرکز ولایت پروان، گسترش دهد و حتا توانسته یک تعداد حملات را نیز انجام دهد.
شورشیان قبلی طالبان حالا به نیروی پلیس جذب میشوند. این روند تدریجی است و مستلزم آموزش این افراد خواهد بود. میانگین به اصطلاح پلیس طالبان در ولسوالیها ۲۰ تا ۳۰ نفر است که مسئولیت محافظت مرکز ولسوالیها را به عهده دارند و گاهی هم سوار بر موتورسیکلت، به گشتزنی میپردازند. پلیس طالبان در روستاها حضور ندارند و طالبان برای هر روستا یک یا دو نماینده از میان اربکیها انتخاب کردهاند تا برای شان در مورد آنچه در روستاها میگذرد، گزارش بدهند. در صورتی که اربکیها در سطح روستا توان حل مشکلات را نداشته باشند، نیروی بزرگتری از مرکز فرستاده میشود. حوزههای پلیس دوباره فعال شدهاند و طالبان اسناد و مدارک این مراکز را از جمهوریت به ارث بردهاند.
نیروی انسانی وزارت داخله در شهرها، به ویژه کابل متمرکز است، جایی که آنها برای حفظ نظم عمومی و مبارزه با داعش تلاش میکنند. همانطور که منابع طالبان در کابل اذعان میکنند، چالش اصلی آنها، ردیابی هستههای تروریستی و داعش است. داعش توانسته است که حملات خود را در کابل و جلال آباد تشدید کند.
و از آنجایی که طالبان قادر به ردیابی مؤثر عاملان این حملات نیستند، به نظر میرسد، هر مظنون عضویت در این گروه و هر مظنون طرفدار این گروه را میکشند.
در حال حاضر، نظام عدلی و قضایی تقریباً فلج است. تا حالا چند مورد به دار آویخته شدن افراد وجود داشته بدون نشانهای از روند محاکمه جدی. در این اواخر طالبان اعلام کردهاند که نظام قضایی را دوباره فعال خواهند ساخت که کاملاً مبتنی بر شریعت خواهد بود. آنها همچنین تصریح کردهاند که اکثریت کارمندان نظام قضایی را افراد گروه طالبان که قبلا در جریان جنگهای شورشی، نظام قضایی در سایه گروه طالبان را پیش میبردند، تشکیل خواهد داد.
صلاحیت تعیین والیان و ولسوالان پس از آنکه در سال ۲۰۰۷ از وزارت داخله گرفته شده بود، دوباره به این وزارت برگشته است.
والیها که همه فرماندهان پیشین طالبانند، و حالا مستقما در تامین امنیت ولایتها و ولسوالیها نقش دارند. آنها در فعالیتهای ضدشورش دخیل هستند.
در کنر، یکی از مراکز فعالیتهای داعش، عثمان ترابی والی این ولایت در ماه سپتامبر ۲۰۲۱ با نگرش شدید ضد سلفی، مساجد و مدارس سلفیها را بست. این اقدامات سرکوبگرانه بی رویه، باعث واکنش شدید شد. هیأتی از رهبران سلفی در ماه سپتامبر نزد مقامهای طالبان رفتند و هشدار دادند که اگر برخورد این چنینی ادامه یابد، سلفیها در برابر گروه طالبان ایستاده خواهند شد و این فقط به نفع داعش است.
رهبران طالبان که نگران پیامدهای این حرکت بودند، ترابی را با مولوی قاسم که نرمخوتر است، تعویض کردند. با این حال، این نیز آسان و بدون دردسر نبود، زیرا ترابی طرفداران قابل توجهی در کنر دارد و تظاهرات خیابانی در حمایت از او برگزار شد، در حالی که او حاضر به ترک دفتر خود نشد.
نمونه دیگری از والیها که نقش رهبری را در شکل دهی فعالیتهای ضد شورش در سطح ولایت ایفا میکند، ننگرهار است. ننگرهار، مانند کنر، یکی دیگر از حوزههای فعالیت شدید داعش شاخه خراسان است.
محمد داوود مزمل که روابط نزدیکش با ایران پوشیده نیست، به شدت در پی سرکوب شبکه داعش و هواداران آن است.
تمایل والیها به انجام اقدامات ضدشورش نشان میدهد که وزارت داخله طالبان هنوز در موقعیتی نیست که بتواند تلاشهای آنها را هماهنگ کند، یا اینکه نمیخواهد زحمت انجام این کار را بکشد.