اراده مردمی برای نجات زمین

با مشتهایی گره کرده از حقوق جانوران بیپناه دفاع میکردند. کارزاری راه انداختند برای حمایت از پرندگان. گروهی گرد هم آمده بودند و یکصدا میگفتند نباید از پوست و پر پرندگان در صنعت پوشاک استفاده کرد. این شاید نخستین خیزش منسجم و مردمی برای حمایت از طبیعت و محیطزیست باشد که حدود ۱۵۰ سال پیش در انگلستان پایهگذاری شد. فعالیتی که تقریبا همزمان در آمریکا نیز دنبال میشد، پس از جنگ جهانی دوم ابعاد گستردهتری پیدا کرد و امروز در سراسر جهان ریشه دوانده است. به طوری که حضور مردم به یکی از مهمترین نیروهای سازمانیافته فشار بدل شده است برای حفاظت محیطزیست و مقابله با تخریب آن.
کارزاری برای مقابله با استفاده از پرهای پرندگان
اواخر قرن نوزدهم نخستین انجمنهای حمایت از جانوران تشکیل شد. آلفرد نیوتن جانورشناسی انگلیسی، سلسله تحقیقات خود را درباره حفاظت از جانوران بومی، خلال سالهای ۱۸۷۲ تا ۱۹۰۳ منتشر کرد. تلاشهای او باعث شد قانون حفاظت از پرندگان دریایی در سال ۱۸۶۹ تصویب شود. برخی آن را نخستین قانون زیستمحیطی دنیا لقب دادهاند.
اندکی بعد، اتحادیه پلامیج (به معنی پرهای رنگی) با هدف حمایت و حفاظت از پرندگان شکل گرفت. این اتحادیه را امیلی ویلیامسون، خیر انگلیسی، در خانه خود در منچستر در سال ۱۸۸۹به ثبت رساند و از آن به عنوان یکی از قدیمیترین تشکلهای زیستمحیطی جهان یاد میشود. ویلیامسون و همراهانش، کارزاری به پا کردند برای مقابله با استفاده از پرهای پرندگان در صنعت پوشاک. در آن زمان حجم پرندگانی که برای تولید پالتو و کلاه به انگلستان صادر میشد سر به فلک میزد. با جذب افراد ذینفوذ به ویژه زنان طبقه مرفه و نیز شمار کثیری از افراد طبقه متوسط، اتحادیه پلامیج توانست صدایی رسا به دست آورد و اهداف خود را پیگیری کند. اتحادیه پلامیج، بعدها به یکی از مهمترین تشکلهای غیر انتفاعی در زمینه مطالعه و حفاظت پرندگان در انگلستان بدل شد و نامش به «انجمن سلطنتی برای حمایت از پرندگان» تغییر کرد.
کم و بیش همزمان با آنچه در انگلستان رخ میداد، یکی از بزرگترین تشکلهای زیستمحیطی در سانفرانسیسکوِ آمریکا نیز پایهگذاری شد به نام سیرا کلاب. جان میور، طبیعیدان و نویسنده پرآوازه آمریکایی و رابرت آندروود جانسون کارزاری راه انداختند برای آن که دولت آمریکا را متقاعد کنند منطقهای را در کالیفرنیا تحت حفاظت قرار دهد. این کارزار در ۱۸۹۰ به خواسته خود دست یافت و منطقه یوسیمیتی، «پارک ملی» شد. آن روزنامهنگار حامی طبیعت، میور را متقاعد کرده بود برای حفاظت از کوهستان نوادا، انجمنی را به ثبت برساند. سرانجام گروهی از استادان دانشگاه برکلی با همراهی یک وکیل به میور ملحق شدند و در ۱۸۹۲ قدیمیترین تشکل زیستمحیطی آمریکا را بنیان گذاشتند. سیرا کلاب امروز بیش از دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر عضو و حامی دارد و تا کنون در تصویب قوانین زیستمحیطی در آمریکا نقش به سزایی ایفا کرده است.
قرن بیستم؛ خیزش فراگیر
با آغاز قرن بیستم فعالیتهای مردمی برای حفاظت محیطزیست گسترش یافت و دولتها را مجبور به توجه بیشتر به حفظ داشتههای طبیعی کرد. نمیتوان از خیزشهای مردمی در ارتباط با محیطزیست سخن گفت و به دو اثر پرفروش، یکی بهار خاموش نوشته راشل کارسون (۱۹۶۲) و دیگری بمب جمعیت اثر پاول ارلیش (۱۹۶۸) اشاره نکرد. حضور میلیونی مردم خسته از جنگ جهانی و جنگ ویتنام (که همچنان در جریان بود) در مراسم روز زمین در ۱۹۷۰ سبب شد فصلی جدید در مناسبات بهرهبردارانه از طبیعت ایجاد شود. دیگر امکان نادیده گرفتن مردم وجود نداشت و تشکلهای مردمی برای نجات محیطزیست به سرعت تاسیس شدند.
در کنفرانس استکهلم در ۱۹۷۲ که به محیطزیست انسانی اختصاص داشت، نقش نیروهای مردمی در حفاظت محیطزیست مورد تاکید قرار گرفت و محیطزیست یکی از ارکان اساسی حقوق بشر شناخته شد. شمار سازمانهای مردمنهاد در سراسر جهان پس از کنفرانس ریو در برزیل، در سال ۱۹۹۲ به صورت چشمگیری افزایش یافت و یک فصل مجزا به تشکلهای مردمنهاد در دستورالعمل ۲۱ (برنامه عمل داوطلبانه برای رسیدن به توسعه پایدار) اختصاص یافت.
پرفسور توماس پرینسن استاد دانشگاه میشیگان و پرفسور متیوس فینگر، استاد دانشگاه لوزان سوئیس در کتابی با عنوان «سازمانهای غیردولتی زیستمحیطی در جهان سیاست: ارتباط محلی و جهانی» نوشتهاند تشکلهای زیستمحیطی که در دهه ۷۰ میلادی شکل گرفتند، مثل صلحسبز یا دوستان زمین، قوی و پایدارترند در مقایسه با سازمانهای مردمنهادی که از پس یک اتفاق یا حادثه شکل گرفتند، مثلا بعد از اجلاس ریو در ۱۹۹۲. در این کتاب آمده است که دوام یک سازمان مردمنهاد تابعی از اهداف اساسی آن است. در عین حال بقای چنین سازمانهایی به توانایی آنها در سازماندهی، جذب سرمایه و ممزوج شدن با شبکهها و سازمانهای دیگر بستگی دارد.
این دو استاد دانشگاه در بخش دیگری از کتاب مینویسند، سازمانهای غیردولتی نقش کلیدی در مقابله با تخریبهای محیطزیست و نیز در استقرار توسعه پایدار بازی میکنند. حضور آنها در این رویه تخریب و نابودی، امیدبخش است. به عقیده این دو محقق، روند فعلی نابودی طبیعت بیش از این ادامه نخواهند یافت به این دلیل که شکل دیگری از حکومت و روابط اقتصادی با ظهور تشکلهای مردمنهاد به وجود آمده است.
به عقیده پرفسور دیوید لوئیس، استاد مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن عبارت سازمان غیردولتی در جهانی مملو از سر درگمی اسیر شده است. او در مقالهای با عنوان «سازمانهای غیردولتی؛ تعریف و تاریخچه» نوشته است گاهی موسساتی غیرانتفاعی، داوطلبانه و نهادهای جامعه مدنی نیز نامیده شدهاند. این اسامی به فرهنگ و موقعیت جغرافیایی آن موسسات بستگی دارد. به عنوان مثال، در آمریکا که همه چیز بر مبنای سرمایه ارزیابی میشود، برای فرار از مالیات و نشان دادن عامالمنفعه بودن سازمان، عبارت غیرانتفاعی کارایی بیشتر دارد.
نجات با بطری آب، جواب گاز اشکآور
علاوه بر عناوین پیشگفته در ایران از عبارت «سازمانهای مردمنهاد» نیز استفاده میشود. هر عنوانی که برای تشکلهای زیستمحیطی انتخاب شود، آنها در یک ویژگی اشتراک دارند و آن هزینه کردن برای حفاظت محیطزیست است. به عنوان مثال، جنگلتراشان در چیران واقع در مکزیک، مدافعان محیطزیست را ترور میکنند. نوشته شده که جنگلتراشان از حمایت سازمانهای دولتی برخوردارند. در نتیجه مردم بدون حمایت دولت، وارد میدان شده و از جان مایه میگذارند تا جنگلهایشان را حفاظت کنند.
در ایران برخی از تشکلهای زیستمحیطی برای آن که روش سازمانیافته و مخرب محیطزیست را تغییر دهند از اعتراضهای مسالمتآمیز استفاده کردهاند. اواخر دهه ۷۰ اعضای «انجمن زنان مبارزه با آلودگیهای محیطزیست» مقابل لودرهایی ایستادند که دل البرز را میشکافتند و از میان آن آزادراه تهران-شمال را عبور میدادند. معترضان با مشتهای آهنین پاسخ گرفتند. انتشار بیانیه و برگزاری تجمع از دیگر روشهای اعتراض به تخریبهای محیطزیست در ایران است.
به عنوان مثال: تجمع اعضای سازمانهای غیردولتی زیستمحیطی کنار زایندهرود در سال ۸۲، اعتراض به استقرار سیرک در پارک پردیسان در سال ۸۶، تجمع کنار دریاچه پریشان به دلیل آتش زدن عمدی آن در سال ۸۷، گردهمایی ۱۵۰ نفری طرفداران محیطزیست مقابل ساختمان پارک پردیسان به دلیل اعلام تعطیلی پروژه یوز و سایر پروژههای بینالمللی از سوی معاون وقت سازمان محیط زیست در سال ۸۷، صدور بیانیه ۱۴ تن از کارشناسان و فعالان شناخته شده به تخریب محیطزیست در همان سال و نیز اعتراض به تخریب باغ گیاهشناسی نوشهر در سال ۸۹ مثالهایی است از حمایت گروههای مختلف مردمی از محیطزیست.
شدیدترین واکنش حکومت در اعتراضهای زیستمحیطی به فروردین ۱۳۸۹ باز میگردد. زمانی که تعدادی از طرفداران محیطزیست برای نجات دریاچه ارومیه گردهم آمدند و به صورت نمادین با بطری و پارچ آب به این دریاچه ریختند. این تجمع با حمله پلیس، پرتاب گاز اشکآور و دستگیری چند فعال زیستمحیطی پایان یافت.
پژوهشی جامع در ایران انجام نشده که نشان دهد نخستین سازمان مردمنهاد زیستمحیطی چه زمانی ایجاد شد و چه کرد. اما بر اساس آنچه پرتال سازمان محیطزیست نمایش میدهد امروز ۷۶۰ تشکل در سراسر ایران فعال است. برخلاف تشکلهای پرنفوذ در بسیاری از کشورهای دنیا، رد و اثری از سازمانهای مردمنهاد ایرانی در قانونگذاری و حفاظت اساسی محیطزیست دیده نمیشود. این سازمانهای نو پا به لابیهای قدرت و سیاست راه پیدا نکردهاند.
در صورتی که انسجام، هماهنگی و اتحاد تمام یا شماری از تشکلهای مردمی اثرگذار وجود داشت، انرژی نهفته در آنان به نیروی مهار ناشدنی بدل میشد که مقابل هر تخریبی بایستد و محیطزیست را از نابودی نجات دهد. تبدیل شدن به پیمانکاران دولتی و عدم استقلال مالی باعث شده، این پتانسیل حفظ محیطزیست از دست برود. تشکلها به عامل اجرایی کارفرمایان دولتی/حکومتی تنزل مقام پیدا کنند و در نهایت محیطزیست هر روز بیش از گذشته تخریب شود.