اهمیت انتخابات ۹۲ در چیست؟
- سعید برزین
- بیبیسی
فرازهای اصلی
آیا حکومت وارد دوره معتدل و عملگرا خواهد شد؟
از تحولاتی که طی چند ماه اخیر پیرامون انتخابات ریاست جمهوری به وقوع پیوسته شاید بتوان چند درس گرفت. از جمله اینکه:
* این انتخابات نشان خواهد داد که آیا مردم با صندوق رای قهرند، سر آشتی دارند و یا اینکه رفاقتشان مصلحتی است.
* اصولگرایان نیرومندترین جناح دستگاه سیاسی کشورند. این انتخابات میزان افت و خیز آنها را در شرایط جاری مشخص میکند و همچنین رابطه آنها با دیگر جناحهای کشور را تعیین خواهد کرد.
* نتیجه انتخابات نشان خواهد داد که اصلاح طلبان و نیروهای جناح میانه تا چه حد در بازگشت به صحنه سیاسی موفق بوده و توانستهاند، با استفاده از بستر انتخابات، آسیبهای ناشی از وقایع سال ۸۸ را ترمیم کنند.
* جناح راست طی هشت سال گذشته قوه مجریه را در دست داشته. اکنون روشن خواهد شد که آیا این جناح پس از اختلافات داخلی و درگیری با جناح اصولگرا قدرت حضور موثر در صحنه را دارد و یا اینکه بازنده بازی است.
* به نظر میرسد که آیت الله علی خامنهای شاید قصد داشته باشد از پرونده هستهای کمی دورتر شود، پرونده را با نتیجه انتخابات گره بزند و روش مذاکره با غرب را تغییر دهد.
* در جمع بندی نهایی، انتخابات مشخص خواهد کرد که آیا نظام جمهوری اسلامی وارد یک دوره جدید، و با ماهیت معتدلتر و عملگراتر، خواهد شد و یا یه سیاست جاری خود ادامه خواهد داد.
افکار عمومی
قهر، آشتی یا رفاقت مصحلتی با صندوق رای؟
خیلی ساده است. مردم میتوانند رای ندهند. میتوانند روز جمعه که رسید در خانه بمانند و به شعب رایگیری نروند.
میتوانند بگویند انتخابات آزاد و عادلانه نیست. نخست وزیر سابق و رئیس سابق مجلس در حصرند و صدایی از آنها به گوش نمیرسد. تیغ سانسور بر گردن مطبوعات سنگینی میکند و احزاب جرات نفس کشیدن ندارند.
اما شاید رای دادند، یعنی روز جمعه، در شعبه انتخابات محل، زیر سند یک معامله با حکومت انگشت زدند و رایشان را در صندوق انداختند.
شاید بگویند مگر در تاریخ ایران هرگز دمکراسی، حقوق بشر و سند انتخابات آزاد و منصفانه وجود داشته است؟
مردم همیشه در همین نوع فضاهای بسته تصمیم گرفتهاند که در خانه بماند و یا نمانند. همانطور که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در خانه ماندند و در بهمن ۱۳۵۷ نماندند و در انتخابهای مجلس خبرگان عموما میمانند و در ۲ خرداد ۱۳۷۶ نماندند.
انگیزه و آرمان مردم برای شرکت در انتخابات یکسان نیست و نخواهد بود. برخی قرآن بلند میکنند و نامزدها را در وفاداری به رهبر قسم میدهند.
برخی اصلاحطلبند و به دو گام پیش و یک گام پس راضیاند. برخی هم با تمام وجود از جمهوری اسلامی و ایدئولوژی ناب آن گریزانند.
یک گروه هم بین این سه قطب شناور است و تا لحظه آخر تصمیم نمیگیرد ولی شاید پایگاه اجتماعیش از همه بزرگتر باشد.
تصمیم با مردم است. میزان و ماهیت رای نشان خواهد داد که آیا مردم با صندوق رای قهرند و یا سر آشتی دارند و یا اینکه رفاقتشان مصلحتی است.
اصلاح طلبان
آیا اصلاح طلبان به صحنه سیاست بازمیگردند؟
در این انتخابات قاعدتا حساب اصلاح طلبان، اگر نگوییم کاملا روشن، که حداقل روشنتر خواهد شد.
شاید به قول محسن رضایی جناحهای سیاسی صلواتی ختم کنند و روبوسی شود و آشتی کنانی باشد، و اصلاح طلبان به بستر اصلی سیاست بازگردند و فصل جدیدی آغاز شود.
شاید برعکس شود و همانطور که ممانعت از محمد خاتمی و رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی نشان داد کاسه صبر حکومت کم و کمتر شود و فردای روز انتخابات پیچها را محکمتر و نفسها را در سینهها حبستر کنند.
این امکان هم هست که اصولگرایان سیاست کجدار و مریز جاری را ادامه بدهند و به اطلاح طلبان فقط تا آنجا فرصت دهند که به منافع و مصالح خودشان آسیب وارد نکند.
خود اصلاحطلبان هم نمیدانند احتمال کدام سناریو بیشتر است و به همین خاطر میانشان اختلاف نظر پیش آمده و به یکدیگر میتازند. نمیدانند که آیا استفاده از انتخابات به عنوان بستر بازگشت به صحنه سیاسی شدنی است یا خیر.
در ماههای اول دولت جدید، احتمال کاهش تدریجی فشار بر مطبوعات، آزاد شدن برخی زندانیان سیاسی و بازتر شدن فضا برای فعالین حزبی نشانی از جهت تحولات خواهد داشت.
در رویکرد اصلاح طلبان به هرصورت ریسکی نهفته است. از یک طرف شاید حسن روحانی رای اکثریت را بدست آورد و نتیجه انتخابات "مهندسی" نشود.
اما از طرف دیگر، این احتمال هم وجود دارد که روحانی اکثر آراء را به دست نیاورد و یا نتیجه انتخابات "مهندسی" شود و تغییرطلبان، علیرغم تمکین به شکست در آینده، با فشار فزاینده مواجه شوند.
جناح راست
آیا جناح راست در قدرت میماند و یا فرو میریزد؟
جناح راست همان جناح حزبالهی است که محمود احمدینژاد را به قدرت رساند و در این انتخابات سعید جلیلی را نامزد کرد. این جناح شامل حامیان دولت، جبهه پایداری و گروههای طرفدار محمدتقی مصباح یزدی است.
اگر جناح راست نتواند در قوه مجریه باقی بماند بازنده اصلی این انتخابات خواهد بود.
از قبل از انتخابات، این گروه دو شقه شد. یک گروه حامی دولت و دوستدار اسفندیار رحیم مشایی شد و یک گروه جبهه پایداری شد که نه تنها از رفاقت و وحدت سابق چیزی به یاد نداشت که گروه اول را انحرافی و مستحق حذف میدانست.
خود جبهه پایداری هم دو گرایش پیدا کرد. یکی تهرانی و یکی قمی، که اولی به احمدی نژاد نزدیکتر بود و مایه کدورت بیشتر را فراهم کرد.
پس از آن که مشایی رد صلاحیت شد و آقای احمدی نژاد نتوانست برای او کاری بکند، آیت الله علی خامنه ای به معنایی پرونده سیاسی این دو نفر را بست و بایگانی کرد.
وضع پایداری خیلی بهتر نیست. رهبر معنویشان، محمدتقی مصباح یزدی، به گفته خودش بعد از سالها فکر کامران باقری لنکرانی را به عنوان نامزد اصلح برگزید، ولی چون لنکرانی انصراف داد مجبور شد از سعید جلیلی حمایت کند.
این اختلافات داخلی و اشتباهات سیاسی تنها مشکل کار نیست چرا که فاصله و اختلاف جناح دست راست با جناح اصولگرا به فراز دلهرهآوری رسیده است.
این که علی اکبر ولایتی، به نمایندگی از اصولگرایان، به سیاست هستهای سعید جلیلی بتازد و دربارهاش افشاگری کند باید به حساب تنش و تشنج میان این دو جناح گذاشته شود.
در آخرین انتخابات مجلس هم جناح راست نتوانست نیروی موثری فراهم کند و فراکسیونی قویتر از فراکسیون اصولگرایان تشکیل دهد.
پرونده هستهای
آیا احتمال حل بحران هستهای مطرح است؟
دو نفر از نامزدهای محافظهکار دو سیاست مختلف درباره مسئله هستهای ارائه دادهاند. سعید جلیلی خواستار استمرار سیاست مقاومت فعلی شده و علی اکبر ولایتی از روش جلیلی شدیدا انتقاد کرده آن را ناموفق خوانده است.
این موضعگیری متفاوت بین مقامات جمهوری اسلامی بیسابقه است و اگر استمرار یابد نشان میدهد که شاید آیت الله علی خامنهای میخواهد از این پرونده فاصله بگیرد.
اگر چنین تحولی رخ دهد آقای خامنهای امکان و احتمال حل و فصل مشکل هستهای را به افکار عمومی از طریق صندوق رای ارجاع داده است.
در این صورت و اگر سعید جلیلی از صحنه رقابت حذف شود، دولت جدید، چه در دست اصولگرایان و چه در دست تغییرطلبان باشد، میتواند برای تغییر در روش مذاکره اقدام کند.
جدا از اینکه چه کسی به قدرت برسد و چه جناحی توفیق تسلط پیدا کند میزان شرکت مردم در انتخابات اهمیت دارد.
اگر اکثریت قاطعی در انتخابات شرکت کنند دست دولت را در مذاکره بازتر و قویتر خواهند کرد.
مذاکره کنندگان با قاطعیت بیشتری به اطاق مذاکره خواهند رفت و طرف مقابل با جدیت بیشتری به سخنان آنها گوش خواهد داد.
در هر صورت، پرونده هسته ای پیچیده ترین و سختترین موضوع سیاست خارجی ایران باقی خواهند ماند.
اصولگرایان
اصولگرایان تا چه حد موقعیت خود را حفظ خواهند کرد؟
اصولگرایان قدرتمندند و تسلطشان بر ارکان حکومت تقریبا مطلق است و جایی در نهادهای حکومتی نیست که در راس حضور نداشته باشند.
آنها علی رغم فشاری که طی چهار سال اخیر بر موقعیتشان بوده در قبال حفظ ارکان قدرت، حفظ وحدت داخلی و حفظ بخشهایی از پایگاه اجتماعی خود نسبتا موفق بودهاند.
آنچه که در این انتخابات مشخص خواهد شد این است که تا چه حد توانسته اند موقعیت خود را حفظ کنند و چالشهای پیش رو را دفع نمایند.
به اضافه، انتخابات نشان خواهد داد که آنها تا چه حد حاضر خواهند بود در سیاستهای اساسی خود در داخل و خارج کشور تجدید نظر کنند تا بتوانند وحدت جناحی خود، موقعیتشان را در حکومت و پایگاه اجتماعی نظام را تقویت کنند.
در سیاست داخلی، ماهیت روابط آنها با نیروهای غیر اصولگرا، یعنی با جناحهای راست، میانه و اصلاحطلب میزان اندازهگیری خواهد بود.
تحولات بعد از انتخابات نشان خواهد داد میزان بردباری و صبر سیاسی اصولگرایان نسبت به نیروهای غیراصولگرا چقدر خواهد بود و آیا آنها تن به فضای بازتر سیاسی خواهند داد و آیا برای ترمیم روابط زخم خورده با این جناحها اقدام خواهند کرد یا خیر.
در شرایط فعلی، دستگاه سیاسی اصولگرایان ترکیبی از بیت رهبری، سپاه پاسداران، دستگاه روحانیت، بخشهایی از بوروکراسی و بخشهایی از بخش خصوصی نزدیک به حکومت است.
به نظر نمیرسد این ترکیب دستخوش تحول جدی شود و مثلا سپاه بخواهد موقعیت برتری پیدا کند و یا بخش خصوصی قدرت تسلط بر بازیگران دیگر را داشته باشد.
پایگاه وفادار و ثابت اصولگرایان، آن گونه که در انتخابات شوراها و مجلس خبرگان و همچنین تظاهرات خیابانی نشان میدهد حدود ۱۵ درصد از جامعه است که هنگام انتخابات بخشهایی از رای شناور را به خود جلب میکند.
اکنون باید دید که موفقیت اصولگرایان در حفظ این پایگاه چقدر خواهد بود.