![]() | ![]() | ![]() | ![]() | ![]() | ![]() | ![]() | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() | ![]() | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
قم 'پايتخت کامپيوتری ايران' | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پديده کامپيوتر را، آيت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، وارد حوزه علميه کرد. وی در سالهای نخست رهبری خود، شماری از طلبههای جوانی را که تحصيلاتِ دانشگاهی داشتند مأمور تشکيل مرکز تحقيقات کامپيوتری علوم اسلامی کرد. برخی از اين طلبهها مانند دکتر طاها هاشمی، که پزشک عمومی و در لباس روحانيت است، پيشتر، از رهبران تشکلهای دانشجويی وابسته به جناح راست و نزديک به رييس جمهوری وقت (آقای خامنهای) بودند. خشت اول در بهره گيری از کامپيوتر گردانندگان مرکز تحقيقات کامپيوتری تلاشی گسترده کردند تا ضرورت بهرهگيری از پديده کامپيوتر را برای روحانيان توجيه کنند و توضيح دهند. از يک سو، به شمار زيادی از روحانيان – از جمله استادان حوزه و مراجع تقليد – دستگاههای کامپيوتر رايگان دادند و از سوی ديگر خدمات کامپيوتری را تا حد بسيار زيادی ارزان کردند. اين مرکز تحقيقات نخست کار خود را در دو بخش سختافزار و نرمافزار آغاز کرد؛ اما پس از مدتی بخش سختافزار از آن مستقل شد. جدا از فروش قسطبندیشده دستگاه کامپيوتر به طلبهها، آموزش کامپيوتر نيز برای طلبهها رايگان بود. مرکز تحقيقات کامپيوتری علوم اسلامی، با شتاب، طلبههای جوان را به استخدام خود درآورد تا متون علوم سنتی را، از فقه گرفته تا فلسفه، به صورت دادههای قابل تبديل به نرمافزار، استخراج و دستهبندی کنند و سرانجام به صورت سی دی منتشر نمايند. بدين ترتيب، کتابهای حديث و علم رجال (راويان حديث) که ابزار اصلی کار فقيهان بود در قالب سی دی درآمد و کار جستوجوی واژه به واژه حديث آسان شد. اين آسانسازی به مقبوليت کامپيوتر ياری کرد و غرابت آن را برای روحانيان زودتر از آنچه پيشبينی میشد، از ميان برد. کامپيوتر نماد تجدد کامپيوتر در حوزه مد شد و در نيمه نخست دهه هفتاد، کمتر موسسه حوزوی بود که دهها کامپيوتر در اتاقهای خود نگنجانده باشد يا کمتر روحانی بود که هوس داشتن اين ابزار شگفتانگيز را با چشم و سر نشان ندهد. شهر قم به يکی از بازارهای اصلی سختافزارهای کامپيوتری بدل شد؛ تا آنجا که در سالهای اخير، برخی مسئولان اين شهر از احتمال ناميده شدن قم به "پايتخت کامپيوتر در ايران" سخن گفتهاند. کامپيوتر در حوزه به نماد واپسين فراورده تجدد بدل شد که آشنايی با آن، پسماندگی از کاروان تمدن و دورافتادگی از تحولات فکری غرب را جبران میکند. همه چيز در حال ترجمه شدن به زبان کامپيوتر بود؛ از درس خارج فقه گرفته تا اذان و اقامه و از آموزش گرفته تا اطلاعات دفتری و اداری حوزه؛ و البته در کنار همه اينها، کنترل امنيتی و پروندهسازی قضايی برای روحانيان. رقابتی برای بهرهگيری بيشتر از اينترنت بالا گرفت و حتا مراجع تقليد نيز کامپيوتر را يکی از هديههای خود به طلبهها کردند و آنها را به سمت يادگيری و بهرهگيری از اين پديده سوق دادند. از کامپيوتر شخصی به اينترنت جهانی در نيمه دوم دهه هفتاد، کاربرد اينترنت در ايران رواج گرفت. مرکز تحقيقات کامپيوتری علوم اسلامی که يک غول کامپيوتری در ايران به شمار میرود، اين بار تنها نبود. دهها موسسه برای در دست گرفتن سرويسدهی اينترنت با يکديگر رقابت میکردند. سيد جواد شهرستانی، داماد و وکيل شرعی آيت الله علی سيستانی – مرجع تقليد مقيم نجف – در ايران، امتيازهای ويژهای به روحانيان برای استفاده از اينترنت داد. اينترنت بر خلاف کامپيوتر، ابزاری مهارپذير نبود؛ رشتهای بود که میتوانست هر کس را به شبکهای جهانی بپيوندد. از اين رو، کار مهار و غربال کردن آن هم ضرورتی گريزناپذير قلمداد شد. اينترنت منبر جهانی از دههها پيش، گفتار غالب روحانيان اين بود که برای تبليغ اسلام بايد به "زبانِ روز" مجهز شد. اين گفتار بر تصوری مبتنی بود که تفسير موجود از اسلام را کامل و مطلق میانگاشت و سبب ترديدها، انکارها، شرک و کفر را ناآگاهی میدانست. به سخن ديگر تصور میشد که نظام معرفتی کهنِ دينی هيچ خطا و خللی ندارد و هر چه هست از مجهز نبودن به ابزارهای تبليغی تازه برمیخيزد و اگر روحانيان با زبان انگليسی سخن بگويند يا از ابزارهای تبليغی غربی بهره بگيرند، نقش شک و شرک در جهان شسته خواهد شد. اينترنت در حوزه به چشم رسانهای تازه نگريسته شد که، بيشتر، ابزار انتقال معارف و علوم سنتی قديم به بيرون از حوزه است. از اين رو، در همان سالهای نخست، مراجع تقليد در اينترنت سايتهای رسمی بنيادگذاشتند؛ مراجعی چون آيت الله علی سيستانی، آيت الله شيخ جواد تبريزی، آيت الله موسی شبيری، آيت الله صانعی و آيت الله حسين نوری همدانی و حتا شخصيتهايی که تصويری سنتیتر و بيگانهتر با تجدد دارند مانند آيت الله لطف الله صافی گلپايگانی. بيشتر اين سايتها، دستکم، سه زبانه (فارسی، انگليسی، عربی) است. از اين ميان، سايت آيت الله محمد فاضل لنکرانی، بيست و نه زبانه است. سايت يا بيت مجازی آيت الله ها سايت يک مرجع تقليد، به واقع "بيت" و "دفتر" مجازی اوست؛ در آن میتوان استفتاء کرد، از فتواهای آن مرجع و "توضيح المسائل" او آگاه شد، راه ارتباط برای پرداخت وجوه شرعی را پيدا کرد و از همه مهمتر، اطلاعاتی درباره شخصيت آن مرجع تقليد به دست آورد. اين اطلاعات، رسمی و فقيهانهاند؛ يعنی جدا از نامهای خاص، ماهيت اطلاعاتی هر سايت از يک مرجع تقليد با اطلاعات سايت ديگر درباره مرجع تقليد ديگر تفاوتی بنيادی ندارد. همه اين زندگینامهها تلاش میکنند به نوعی اعلميت و برتری فقهی آن مرجع را بر ديگر مرجعها ثابت کند و البته پيش از همه، زندگی وی را در هالهای در قدسيت و معنويت بپيچد و کار احراز "شرط عدالت" را برای مقلدان بالقوه و بالفعل بديهی بنمايند. در پارهای از اين سايتها به نوعی تلاش شده تا آن مرجع تقليد را صاحب کرامات و خوارق عادت نشان دهند و حتا نمايندگان آن مرجع را کسانی فرانمايند که به اذن خداوند قادر به شفا دادن بيماران لاعلاج هستند. برخی از مراجع نيز در سايتهای خود تلاش میکنند از کارنامه عمرانی خود گزارش دهند و به ويژه خواننده مومن را از شهرکهايی که برای طلبهها ساختهاند يا کتابخانهها و مدارس علميهای را که تأسيس کردهاند آگاه کنند و به اين ترتيب وی را در جريان خدمات مذهبی خود قرار دهند و مقلدان را به پرداخت منظم و کامل وجوه شرعی ترغيب کنند. اينترنت برای فقيهان، ابزاری کارآمد برای ترويج تصويری قدسانی از خود و در نتيجه تحکيم پايههای مرجعيت قلمداد میشود. کارکردهای سايت برای غيرمراجع از مرجعهای تقليد که بگذريم شماری ديگر از روحانيان هستند که بنا به موقعيت ويژهای که در تبليغ و وعظ دينی دارند به داشتن سايت رغبت کردهاند. از اين ميان، حسين انصاريان و محسن قرائتی مثالزدنیاند. حسين انصاريان، يکی از واعظان تهران است که به لحن خاص تهرانی خود در روضهخوانی مشهور است. در سايت هشتزبانه حسين انصاريان، وی به عنوان "سماحة العالم المحقق الاستاد الشيخ حسين الانصاريان" معرفی شده است. وی در اين سايت، جدا از گردآوری صوتی، تصويری و متنی وعظهای خود، بخشی برای پاسخگويی به شبهات و نيز پاسخ به پرسشها نيز دارد. در کنار اين دسته از سايتها، برخی از روحانيان با پديدآوردن سايت شخصی، به بهرهگيری متفاوتی از اينترنت نيز پرداختهاند. مثلا يک روحانی به نام ساولانپور اردبيلی، در سايت شخصی خود شيوههايی برای ازدواج اينترنتی ابداع کرده و در کنار مشاوره دادن به دختران و پسران جوان، کار عقد شرعی را نيز به صورت مجازی امکانپذير نموده است. شماری از سايتهای ازدواج که به دست روحانيان اداره میشود ازدواج موقت را نيز انجام میدهند. منبر وبلاگ نويسی در کنار اينها، البته دهها سايت رسمی برای مرکز مديريت حوزه علميه قم، مرکز تحقيقات کامپيوتری علوم اسلامی، موسسهها، بنيادها، کتابخانهها، ناشران و مطبوعات حوزوی وجود دارد. اما شايد آنچه جالبتر به نظر میآيد روی آوردن طلبهها به وبلاگنويسی است. گرچه سرشت وبلاگ، از هر گونه تعريف گريزان است؛ اما بنا به عرف، تفاوت وبلاگ با سايت اينترنتی در شخصیتر بودن يادداشتها و اتوبيوگرافيکتر بودن آنهاست. مثلاً طلبهای در وبلاگ "منبر دات نت" نوشته است: "يادم می آيد در مراحل مقدمات که طلبه حوزه يکی از شهرستانها با محدويتهای بسيار زياد بودم تا جايی که مطالعه بيش از يک روزنامه را غير جايز و ارسال مقاله به روزنامهها را حرام قطعی میدانستند، در خفا مینوشتم و در گرمای ظهر به آن طرف شهر میرفتم و چند صفحهای به فلان روزنامه فکس میکردم." "جالب آنکه زمانی که همان مفتيان اعظم مقالهام را با نام مستعار میخواندند و احسنتی نثار میکردند چارهای نداشتم جز برآوردن آهی که میدانم هر روز از نهاد چندين طلبه خوش استعداد بيرون میآيد. و نمیدانم چرا به ياد اين سخن آيت الله جوادی آملی به هنگام بازگشت از سفر هزاره اديان از آمريکا افتادم که گفتند : برای مبارزه با دشمنان اينک بايد از طريق امواج و ماهوارهها وارد عمل شد." ارزش وبلاگ ها برای تاريخ نانوشته روحانيت در سالهای اخير، روحانيان بسياری به وبلاگنويسی روی آوردند. در نوشتههای آنان، جسته و گريخته، میتوان نکتههايی درباره طرز درس خواندن طلبهها، طرز برخورد مردم با آنها، خاطرههای آنان از تبليغ و سفرهای تبليغی به دست آورد؛ اما بيشتر اين وبلاگها به اقتضای شغل و مرام طلبگی، کمتر از وبلاگهای مردم عادی، صميمی و راحت هستند و خواننده به آسانی نمیتواند از درون آن وبلاگها اطلاعاتی شخصی درباره نوع زندگی نويسندگان طلبهاش بيرون بکشد. با اينهمه، در وبلاگ طلاب میتوان اطلاعاتی درباره چهرههای حوزوی پيدا کرد که در کمتر جايی يافت میشود. مثلاً در وبلاگ "طلبهای از نسل سوم" که نويسنده آن از هواداران نويسنده معروف حوزوی "ع-صاد" است، اطلاعاتی را درباره وی به همراه چند تصوير منتشر کرده است. ع-صاد کوتاه شده نام علی صفايی حائری است که روحانی متفاوتی به شمار میرفت و حلقهای از نسل جوان در دو دهه گذشته را گرد خود داشت و چند سال پيش درگذشت. برخی از وبلاگها از شيوه جاری وبلاگنويسی پيروی نمیکنند و در واقع مجموعه مقالات نويسنده روحانی آن هستند. برای نمونه، نجف لکزايی، مسئول مرکز تحقيقات حکومت اسلامی قم وابسته به دبيرخانه مجلس خبرگان وبلاگی دارد با عنوان "انديشه سياسی Political thought" (به همين صورت به دو عنوان فارسی و انگليسی) که فاقد حتا يک نوشته شخصی است. زبان اينترنتی روحانيون زبان سايت روحانيان با زبان وبلاگها اندکی متفاوت است. زبان سايتها، بيشتر، پرطمطراق، خشک و کهنهگراست و در خدمت بلاغتی از مدافتاده است. مثلاً در تعريف حسن حسنزاده آملی، يکی از استادان حوزه، در سايت او چنين آمده است: "شيخ عارف، کامل مکمل، واصل به مقام منيع قرب فريضه..." و هشت سطر از اين دست. اما در وبلاگها زبان طلبهها اندکی به زبان جاری و متداول نزديک است؛ اگرچه تشخيص لحن و لهجه حوزوی آن دشوار نيست. از سوی ديگر برخی از طلبهها نيز هستند که میکوشند قدری آلامد باشند و از اين رو، تعبيرها و ترکيبهای غريبی در وبلاگ خود میسازند. مثلاً در وبلاگ "روحانی وبلاگنويس" آمده: "فرارسيدن ايام سوگواری و سوژهانديشی سالار شهيدان تسليت باد". وبلاگ های بنيادگرا و نوگرا اگر وبلاگهايی را معيار قرار دهيم که نويسنده آن، آشکارا، خود را روحانی و طلبه معرفی میکند، ظاهراً شمار وبلاگهايی که به دست طلبههای بنيادگرا يا سنتگرا نوشته میشود بسی بيش از وبلاگهای نوگرايانه است. درونمايه بخش زيادی از اين وبلاگها شبيه وبلاگهای بسيجيان تندرو است و بيشتر بازتابدهنده صدای اقليتی از حوزه که نزديکی و وابستگی به نهادهای امنيتی مانند تيپ مستقل هشتاد و سه امام صادق يا نهادهای محافظهکار مانند دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم دارند. چرا نوگرايان و طلبههای جوانِ تجددخواه حوزه از رسانه وبلاگ استفاده نمیکنند؟ به نظر میرسد دليل عمده آن احساس عدم امنيت باشد. شناسايی هويت وبلاگنويس در قم شايد کار چندانی دشواری نباشد. بنابرين، بر خلاف بسياری ديگر، نوگرايان حوزه نمیتوانند – حتا با نام مستعار - برای بيان آنچه آزادی ندارند از وبلاگ بهره بگيرند. از سوی ديگر سايتها و وبلاگهای روحانيان يا غيرسياسی است يا در خدمت ديدگاههای محافظهکارانه و بنيادگرايانه. هشت سال گذشته، که سالهای شکوفايی و رواج رسانه اينترنت در حوزه علميه بود، سايتها و وبلاگهای سياسی حوزه بيشتر به زيان دولت اصلاحگرای محمد خاتمی عمل کردند. به سختی میتوان وبلاگ روحانیای را يافت که از اصلاحطلبی به شيوه حکومتی يا خارج از حکومت دفاع کند. در ميان روحانيان دگرانديش، محسن کديور و احمد قابل از چهرههای سرشناسی هستند که سايت و وبلاگ دارند. وبلاگ احمد قابل، در واقع، جايی است برای انتشار مقالات فقهیاش. در وبلاگ "شريعت عقلانی" اثری از نوشتههای شخصی نيست. سايت محسن کديور، پرآب و رنگتر و دو زبانه است و گردآورنده هر خبر، نوشته و اثر وی. حافظه ديجيتال حوزه تا کنون نقش و تأثير پديده کامپيوتر و اينترنت در حوزه علميه، موضوع بررسی علمی قرار نگرفته است. جدا از خدمات کامپيوتر به صنعت نشر در حوزه و همچنين نقش آن در سازماندهی اداری در نهادهای آموزشی، امنيتی، قضايی و تبليغی حوزه، جای اين پرسش هست که ورود کامپيوتر چه تأثيری بر نظام معرفتی حوزه نهاده است. اگر به سايت مرکز تحقيقات کامپيوتری علوم اسلامی بنگريد، خواهيد ديد که چه سرمايه عظيمی برای تبديل متون علوم حوزوی به نرمافزارهای کامپيوتری هزينه شده است. حتا بيشتر تفسيرهای قرآن نيز امروزه در قالب سی دی دستيافتنی است. به نظر میرسد کامپيوتریشدن علوم حوزوی، بيش از آنکه در چارچوب معرفتی حوزه تحولی بيافريند، حافظه انسانی را به حافظه ديجيتال بدل کرده است. ديجيتال شدن حافظه، در پارهای موارد، بيشتر به تقويت بنيانهای نظری فکر سنتی انجاميده تا به تغيير آن. فيلترينگ، نظارت و تحول اما اينترنت پديدهای يکسره ديگر است. در آغاز پيشبينی شده بود اينترنت به سبب سرشت شبکهای خود، نظام قدرت مطلقه را در هر شکل و شيوه تهديد خواهد کرد. بررسی رابطه اينترنت و ساختار قدرت (قدرت سياسی يا اقتدارهای سنتی) در حوزه پراهميت است. امر نظارت و فيلترينگ دولتی، از آغاز ورود اينترنت به ايران وجود داشت، اما در شهر قم، نظارت و فيلترينگ سختگيرانهتر بوده است. از سوی ديگر فضای امنيتی حاکم بر حوزهها، بر انتشار عقايد در اينترنت اثر نهاده است. ناآشنايی بيشتر حوزويان با زبانی خارجی، امکان بهرهگيری از اينترنت را محدود نگاه داشته است. از سوی ديگر بيشتر کاربران فعال اينترنت نگرشی ويژه به آن دارند و بيش از اثرپذيری از اينترنت به اثرگذاری از راه اين رسانه میانديشند. با اين همه، اينترنت به حوزه علميه وارد شده و هنوز راهی دراز برای فراگيرشدن و تحولآفرينی دارد. |
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|