نامهای از لندن؛ «در حکایت و شکایت زبان فارسی!»
- علیزاده طوسی
- بیبیسی
این خانم سفید پوست اروپایی دارد به چهرۀ یکی از اجداد «هومو ساپینز» خودش که در حدود ۷۰ هزار سال پیش از قارّۀ افریقا بیرون آمد، با چشم علم نگاه میکند
گفتن اصل زبان است
سلام بر همۀ فارسی زبانها و فارسیدانهای سراسر دنیا. صحبت از زبان است که هیچ پژوهشگری تا به حال نتوانسته است، بر اساس مدرکی علم پسند، برای دورهای که انسان سکوت حیوانی را شکست و زبان به گفتن باز کرد، تاریخی تقریبی تعیین کند. حتّی گفته شده است که حدسیات غیر علمی بعضی از پژوهشگران موجب شد که در سال ۱۸۶۶، «انجمن زبان شناسی پاریس» (۱) بحث و مناظره دربارۀ این موضوع را ممنوع کند، و رعایت این توصیه تا اواخر قرن بیستم در بیشتر جامعههای جهان غرب ادامه یافت.
و حالا، بر اساس پژوهشها و فرضیههای نسبةً علم پسند چند دهۀ اخیر، گفتهاند که «زبان» بین ۳۵۰ تا ۱۵۰ هزار سال پیش، یعنی همزمان با دورۀ تکامل «هوموساپینز» (۲)، یا نوع «انسان خِرَد ورز» امروزی، پیدا شد و دورۀ تکاملش را گذراند. بدیهی که در این دورۀ دراز، جامعههای کوچک پراکندۀ انسانی برای ارتباط اجتماعیشان نوعی «گفتن» داشتند، امّا نیازی به «نوشتن» پیدا نکردند تا زمانی که از دورۀ شکار جانوران و برچیدن میوه و چیدن سبزیهای وحشی، وارد دورۀ کشت و زرع و دامداری شدند، و از آغاز این دوره بیش از ۷ هزار سال نمیگذرد.
دکتر پرویز ناتل خانلری، یکی از ادیبان بزرگ معاصر که سعی میکرد در «نوشتن» تصویر درست «گفتن» را عرضه کند و از غلنبه نویسی و عبارت پردازی بپرهیزد
بنابر این، انسان حدّ اقلّ ۱۵۰ هزار سال با زبان فقط «گفتن» میکرد، و حالا فقط ۷ هزار سالی است (۳) که در صحنۀ ارتباطهای اجتماعی نیاز پیدا کرده است که بعضی از «گفتن» هایش را برای دیگران با «نوشتن» تصویر کند. یعنی اصل زبان «گفتن» است، و کار «نوشتن» در اصل «نگارش» گفتن است (۴)، و یعنی که «زبان» دو نوع و دو گونه نیست که آن را با اسمهای «زبان گفتاری» و «زبان نوشتاری» طبقه بندی کنیم.
برگردیم به امروز و از خودمان سؤال کنیم: «چه طور است که یک آدم با شعور و با سواد و چیزخوان و چیزنویس که میتواند در محفلهای دوستانه دربارۀ موضوعی که در آن اهل اطّلاع و صاحبنظر است، راحت و با فصاحت حرف بزند، درست و با اطمینان حرف بزند، و فکر و زبانش در مسیر بیان همراه باشند، تا قلم به دست میگیرد (۵) که همان چیزهایی را بنویسد که در آن محفل دوستانه گفته است، آدمِ دیگری میشود و گذارش به سنگلاخ میافتد و مسیر «نوشتن» را تا تکمیلِ یک «گفتار»، بیبهرهای از آن همه تواناییها که در «گفتن» داشت، با زحمت بسیار و توفیق کم، طیّ میکند؟»
تصویر «گفتن» پیش از اختراع «الفبا». میگویند نمونۀ قدیمترین نوشته به خطّ تصویری «هیروگلیف» در جنوب مصر پیدا شده است و قدمت آن به بیش از ۵۰۰۰ سال پیش بر میگردد
این سؤال، یا دقیقتر بگویم، این معمّا مرا به یاد یکی از معلّمهای از یاد رفتهای (۶) میاندازد که در دورۀ اوّل دبیرستان دو سالی دبیر انشای ما بود. یکی از موضوعهایی که در جلسۀ دوّم یا سوّم به ما داد، این بود: «آن روز، یا آن شب را هرگز فراموش نمیکنم»، و گفت: «سعی کنید آن اتّفاقی را به خاطر بیاورید که موجب شد آن روز، یا آن شب را هرگز فراموش نکنید.»
چند جلسهای که گذشت، یک روز پشت میزش که نشست، با صدای بلند، نیم ساعتی دربارۀ «تمرین نوشتن» صحبت کرد. خلاصۀ صحبتش این بود که ما شاگردها این طور حالیمان شده است که نوشتن فنّ غلنبه گویی و عبارت پردازی است، یعنی هر موضوعی را باید طوری بنویسیم که با حرف زدن معمولی کاملاً فرق داشته باشد، حال آنکه در واقع «نوشتن» یعنی با «زبانِ» بی صدای قلم روی کاغذ «گفتن».
وقتی که صحبتش تمام شد، کاغذ سفید بزرگی را که جلوش، روی کیفش گذاشته بود، برداشت و ایستاد و طوری که ما خوب بشنویم و ببینیم، با انگشت دستگاه ضبط صوت کوچکی را که روی کیفش روشن بود، خاموش کرد و با شوخ طبعی گفت: «خوب، بچّهها، تمرین نوشتن برای جلسۀ بعد این خواهد بود که حرفهای امروز مرا آن طور که شنیدهاید و فهمیدهاید، بیاورید روی کاغذ!» (۷)
زبانتان همواره دارا و دانا و توانا باد.
نامهای از لندن - شمارۀ هفدهم، سال یازدهم، جمعه ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۷
زیرنویسها:
۱- «انجمن زبان شناسی پاریس» (Société de Linguistique de Paris)، به نقل از مقالۀ «مبدأ زبان» (Origin of Language) در دانشنامۀ آزاد ویکی پدیا.
۲- «هوموساپینز» (Homo sapiens) به معنی انسان هوشمند و صاحب خرد، نوع انسان امروزی است که بین ۳۰۰ تا ۲۰۰ هزار سال پیش با تکامل نوعی دیگر در زمین پیدا شد.
۳- ذکر «هفت هزار سال» در اشاره به تاریخ اختراع خط، به نقل از مقالۀ «تاریخ نوشتن» (The History of Writing) از وبسایت «www.historian.net»، تقریبی است.
۴- این که در این گفتار «نوشتن» مجازا «نگارش گفتن» تعریف شده است، یاد آور این واقعیت است که خط الفبایی بر اساس خط تصویری به وجود آمد. معروفترین خط تصویری «هیروگلیف» مصری است که در آن هر تصویر معرّف یا «نگارۀ» یک کلمه یا صداست.
۵- البتّه عبارت «قلم به دست گرفتن» مجازا به معنی استفاده از وسیلهای مانند قلم، ماشین تحریر، یا صفحۀ کلید (keyboard) برای ثبت کردن کلمه روی کاغذ یا در حافظۀ کامپیوتر یا ضبط صدای کلمه در یک دستگاه است.
۶- «معلّمهای از یاد رفته» اشارهای تأسّف آمیز به کسانی است مثل محمد تقی بهار، محمّد علی فروغی، عبد العظیم قریب، بدیع الزمان فروزانفر، عبد الحسین زرّین کوب، دکتر پرویز ناتل خانلری، جلال الدین همایی، و مانند اینها.
۷- میپرسید: «خود آقا معلّم چرا حرفهایش روی نوار ضبط کرد؟» من هم از آنهایی که احتمالاً چنین سؤالی خواهند داشت، میپرسم: «راستی، چرا، ها؟»