کرونا؛ زندگی کودکان در قرنطینه به روایت عکس
عکاسهایی حرفهای در بریتانیا، مالی، کاستاریکا، فیلیپین و جاهای دیگر از بچههای خود در قرنطینه عکس گرفتهاند.
عکاسانی که برای یونیسف کار میکنند، عکسهایی از زندگی فرزندانشان در هنگام قرنطینه گرفتهاند.
صدها میلیون کودک در سراسر جهان در قرنطینه هستند، وضعیتی که بر تحصیل و آموزش و سلامت روانی آنها اثر میگذارد.
این عکسها که در ماه مارس و آوریل گرفته شده است، فعالیتهای محدود اما مبتکرانهای را در دوران قرنطینه نشان میدهد، فعالیتهایی مثل آموزش در خانه، ورزش و بازی.
هر عکاس در مورد عکس خود توضیح داده است.
آریماکس ویلاندر، جاکارتا، اندونزی
"من در جاکارتا، پایتخت اندونزی، همراه با همسر و پسرم زندگی میکنم. فوزیه پسرش اتنو را در آغوش گرفته است و تلاش میکند تا او را راضی کند که نباید به مدرسه برود. گاهی پسرم گریه میکند و بهانه میگیرد که چرا نمیتواند به مدرسه برود. اما همسرم همیشه میتواند از پس احساسات پسرمان بربیاید. در عکس همسرم را میبینید در حالی که پسرمان را جلوی پنجرهٔ اتاق در آغوش گرفته است و مثل همیشه دارد حرفهای بامزهای به او میزند".
ایگور ایزانوویچ، بوسنی و هرزگوین
"بلند میشود، مینشیند، دراز میکشد، میپرد، میرقصد، آرام میگیرد، میدود، میایستد، تماشا میکند، نفس تازه میکند؛ لانا، دختر کوچولوی من همهٔ این کارها را در یک روز میکند. او بازی میکند، یاد میگیرد و به مامان و بابا کمک میکند که جلوی گسترش کوویدـ۱۹ را با ماندن در خانه بگیرند. شما هم مثل لانا باشید، در خانه بمانید و در خانه یاد بگیرید و لذت ببرید".
پیتر هوو اولسن، دانمارک
"معمولاً این موقع همه زمینبازیهای وسط شهر پر از بچه بود، اما دو روز است که قرنطینه شروع شده است و انگار همه در خانه ماندهاند. داشتن پسربچهای سهساله و دو شغل تماموقت کمی گیجکننده است. وقتی دولت دانمارک تصمیم گرفت که همهٔ مهدکودکها و مدارس و دانشگاهها را تعطیل کند، گیجی و حیرانی من هزار برابر شد".
"من در روزنامه کار میکردم و تلاش میکردم از دگرگونی چهرهٔ شهری که در آن زندگی میکنم، پس از شروع قرنطینه، عکس بگیرم؛ من از پسرم، وستار هم عکس گرفتم چون در دوران قرنطینه بیشتر از معمول فرصت داشتم که با او باشم، اما با گذشت روزها این عکسها تبدیل به خاطرهنگاری شد، چون دنیای او هم خیلی تغییر کرده".
کارل پرینسلو، ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی
"پاول از اینکه باید یکی دیگر از تکالیف مدرسه از راهدور را انجام دهد، دلخور است. پاول با قرنطینه خیلی خوب کنار آمد. به نظر نمیرسد که چندان هم دلش برای مدرسه تنگ شده باشد و من مشغول آموزش او در خانه هستم و البته او حالا وقت زیادی برای بازی دارد. ما سعی میکنیم بچهها هر روز در واتساپ با دوستانشان در تماس باشند".
راجر لیموین، مونترال، کانادا
"ساشای ۱۳ ساله در خانهٔ ما در مونترال کانادا از در و دیوار بالا میرود. سگ خانواده، کوبی او را تماشا میکند. ساشا به پارکور علاقه دارد. ورزشی که در فضای شهری حرکاتی ژیمناستیکمانند انجام میدهند، او به کلاسهای پارکور میرود و در اردوی پارکور هم شرکت کرده است. خیلی مشکل است که نگذاری این وضعیت قرنطینه انگیزههای بچهها را ضعیف کند. همراه با همسرم که در بیمارستان کار میکند تصمیم گرفتیم که من در خانه بمانم و مراقبت از بچهها را همراه با کارهای روزانه انجام دهم. به این ترتیب ما هر روز و تمام ساعتهای روز با هم هستیم، اتفاقی که معمولاً فقط هر چند هفته یک بار در تعطیلات میافتاد".
جک بیکن، بریتانیا
" ما معمولاً زیاد با دوستانمان بیرون میرفتیم و برای بچهها خیلی سخت بود که این محدودیتها را بپذیرند. روابط اجتماعی جای خودش را به صفحهنمایشها داد و به نظر ما بچهها که نمیتوانستند با همدیگر بازی کنند خودشان را با فیلمهای پربینندهٔ یوتیوب سرگرم کردند و به جای بازی واقعی در آنجا بچههایی را تماشا کردند که بازیهای مختلفی میکنند. هرچند ما هم اوقات خوشی برای خودمان میساختیم، برای مثال یک روز همسرم وقتی برای پیادهروی روزانه رفته بودیم، لاکپشتی پیدا کرد، یا پیدا کردن تخممرغهای عید پاک با "حفظ فاصلهٔ اجتماعی" و گپ زدن با دوستان از بالکن خانه. امیدوارم این روزهای نگرانکننده مثل تعطیلاتی طولانی در خاطره باقی بماند و زندگی به روال گذشته بازگردد".
برونو آمسیلم، لیون، فرانسه
"ما سه نفر ناچار باید زندگی روزانهٔ خود را تغییر میدادیم، من همراه با همسرم، آنـ لیز، گزارشگر تلویزیونی یورونیوز و دخترمان ویولت. برنامهٔ روزانهٔ ما آموزش ویولت بود که معلمش هر هفته برنامهٔ هفتگی را میفرستاد و ورزش و مطالعه در خانه. به ندرت از خانه بیرون میرفتیم و باید فاصلهگیری اجتماعی را رعایت میکردیم و نباید از شعاع یک کیلومتری خانه و بیش از یک ساعت دور میشدیم".
پریسیلا مورا فلورس، سنخوزه، کاستاریکا
" من پریسیلا مورا هستم و با همسرم ایوان یوجا و دو فرزندم تئو، هفت ساله و لارا، ده ساله زندگی میکنم. لارا در این عکس روی زمین که پوشیده از عکسها و کاردستیها و نقاشیها و کاغذهای "جعبهٔ گنجینهٔ خاطرات"، خوابیده است. در کشور ما قرنطینه به طور رسمی از ۱۶ مارس شروع شد اما در خانه، ما خودمان را از ۳ مارس قرنطینه کرده بودیم چون من مبتلا به آنفلوآنزای خوکی شده بودم. به بیمارستان رفتم چون نشانههای تب و سرفه و دردعضلانی و خستگی شدید داشتم. آنها تشخیص دادند که مبتلا به آنفلوآنزای خوکی شدهام، آخرین بیماری همهگیر پیش از همهگیری اخیر. پزشک از من خواست که دو روز در بیمارستان بستری شوم. هر روزی که در خانه همه با هم بودیم فرصتی بود تا حس خانواده بودن داشته باشیم بدون هیچ چیزی که مزاحم آن باشد".
"ما چهار نفر، به مدت یک سال و هفت ماه، در فولکسواگن کاروانی زندگی کردیم و سرتاسر آمریکای جنوبی را سفر کردیم، این سفر برای همه ما تجربهای بود که بتوانیم بهتر با وضعیت قرنطینه کنار بیاییم، کمی آهستهتر زندگی کنیم، کمتر مصرفگرا باشیم و قدر لذتها و شادیها کوچک هر روزه را بدانیم، روزهایی که ضربآهنگ آن را وعدههای غذایی که با هم میخوردیم، تعیین میکرد و خلاقیتها بیدار میشد و سربرمیآورد".
"یکی از چالشهای ما این بود که بچهها حتماً ارتباطهای اجتماعی خود را از طریق اینترنت حفظ کنند".
سیبا کیتا، مالی
"بهترین لحظههای روزانهٔ من وقتی بود که چشمههایی از کاری را که عاشقش هستم، به دخترم یاد میدادم. او دوست داشت دوربین را در دست بگیرد و از خانواده عکاسی کند".
کارین شرمبروکر، کیپتاون، آفریقای جنوبی
"اتان، شش ساله، عاشق بافتنی است و این کار ساعتها او را در روزهای قرنطینه مشغول میکند، همانطور با پیژامه، وسط بالشها و روتختیها، جای امن و دنجی برای خودش در میان همهٔ این ماجراهای بیرون درست میکند".
سوانگیرای موکواژی، زیمبابوه
"پسرم تپفوما موکواژی، ۱۵ ساله، ورزش میکند، در حالی که فرزندان دیگرم تیمیکا (چپ)، ۱۰ ساله، با سگها بازی میکند و ترل، ۵ ساله از پنجرهٔ خانهٔ ما در هتفیلد واقع در هراره پایتخت زیمبابوه، بیرون را تماشا میکند".
"همهگیری جهانی کووید ـ ۱۹ باعث شد که روزهای زیادی را ناچار در خانه بمانیم و در نتیجه پیوند بهتری با هم پیدا کردیم و بچههای خود را بهتر درک کردیم، برای ما به عنوان یک خانواده، قرنطینه فرصت و موقعیتی بود که به خیلی چیزها فکر کنیم و وقتی این همهگیری بگذرد ما دیگر همان آدمها نخواهیم بود ".
حقوق عکسها متعلق به یونیسف است