آین رند، واعظی که خودخواهی را فضیلت میدانست
- تام لاندن
- پژوهشگر

منبع تصویر، Getty Images
آین رند، خودخواهی را فضیلت میدانست. بیتردید انسانهای خودخواه همیشه وجود داشتهاند، کسانی که فقط به خودشان فکر میکنند و دیگران اصلا برایشان مهم نیستند. چنین رویکردی را هیچ نظام اخلاقی مذهبی یا غیرمذهبی (سکولار) تشویق یا تایید نمیکرد، البته پیش از آنکه آین رند (Ayn Rand)، نویسنده و فیلسوف آمریکایی متولد روسیه، در نیمه قرن بیستم، عینیتگرایی (Objectivism) را مطرح کند و آن را "قواعد تازه اخلاقی" بخواند.
بر خلاف ایدههای اخلاقگرای زمان، رند موعظه می کرد که خودخواهی فضیلت است و فرد فقط مکلف به خوشبخت کردن خود است: "انسان برای خاطر خودش وجود دارد، جستجوی رضایت و خوشبختی شخصی برترین هدف اخلاقی او است."
آین رند "نوعدوستی" را شر و "نفرین عالم" مینامید.
افکار آین رند همچنان در سال ۲۰۱۹ مهم هستند چرا که تاثیر عمیقی بر دنیای غرب و به ویژه آمریکا و بریتانیا گذاشتهاند که همچنان باقی است.
کتابهای رند در دهها میلیون نسخه فروش رفته و بر اساس نظرسنجیای که در آمریکا انجام شده، کتاب او، "اطلس بار را از دوشش برداشت" (Atlas Shrugged)، بعد از انجیل دومین کتابی بوده که خوانندگان گفته بودند زندگیشان را "تغییر" داده است.
آین رند ابتدا با رمانهایش، سرچشمه ( ۱۹۴۳ The Fountainhead) و اطلس بار را از دوشش برداشت (۱۹۵۷) برخی را متقاعد کرد که خودخواهی، خیر است. به این ترتیب برخی افرادی که نیتشان خیر نبود، حس خوبی به خودشان پیدا کردند. اخلاقیات آین رند، ظاهری موجه و احترامی کاذب به رفتارهای منفی داد.
افکار آین رند یکی از اجزای مهم ایدئولوژی موسوم به نئولیبرالیسم است که تاثیر عمیقی بر دنیای غرب از زمان نخست وزیری مارگارت تاچر در بریتانیا در ۱۹۷۹ و ریاست جمهوری رونالد ریگان در آمریکا سال ۱۹۸۰ گذاشته است.
رونالد ریگان خود را یکی از ستایشگران آین رند میخواند و به نوشته نیویورک تایمز، او رماننویس "منتخب" دولت ریگان هم بود. در حال حاضر هم یکی دیگر از طرفداران رند در کاخ سفید است.

منبع تصویر، Getty Images
افکار رند از یک سوی اقیانوس اطلس به سوی دیگر سفر کرد؛ گفته معروف مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا که "چیزی به اسم جامعه وجود ندارد" ، در واقع از عبارتی در یکی از کتابهای رند به نام "فضیلت خودخواهی" برگرفته شده بود.
دانشگاه معتبر برکلی آمریکا در جشن فارغالتحصیلان سال ۱۹۸۶، ایوان بوسکی، یکی از سرمایهگذاران برجسته والاستریت را برای سخنرانی دعوت کرد. او به فارغ التحصیلانی که برخی از آنها رهبران آینده آمریکا بودند گفت: "طمع اشکالی ندارد، طمع چیزی سالمی است، شما میتوانید طمعکار باشید و احساس خوبی به خودتان داشته باشید." این همان پیام رند بود.
سال بعد، فیلم "وال استریت" عبارت "طمع خوب است" را بین مردم معروف کرد، الیور استون کارگردان فیلم قصد داشت این را به سخره بگیرد اما بسیاری همان معنای ظاهری آن را دریافت کردند.
جالب اینکه رند باور نداشت نوع بشر ذاتا و طبیعتا خودخواه است. او شواهد علمی را میپذیرفت که انسان در دوره گردآوری-شکار باید با بقیه همکاری میکرده تا اجتماعشان زنده بماند. او استدلال کرد که سیر تمدن به این معنی است که دیگر نیازی به این رفتار "بدوی" نیست و باید از نظر اخلاقی از آن پرهیز کرد.

منبع تصویر، Getty Images
آین رند در کنگره آمریکا در سال ۱۹۷۴. او در بررسی فیلم آواز روسیه، جملهای را که نیروهای روس را با کسانی مقایسه میکرد که در نبرد لکسینگتون کشته شده بودند "کفر" خواند
گور ویدال نویسنده آمریکایی افکار آین رند را چنین خلاصه میکند: "فلسفه آین رند، در بیاخلاقی تقریبا کامل است و اندازه مخاطبانش، آن را بدیمنتر میکند و نشانه این است که ما به مرحله اجتماعی تازه و نامعمولی قدم میگذاریم... به عقیده من توجیه و تجلیل طمع و خودپرستی (egotism) فقط غیراخلاقی نیست بلکه شر است."
دغدغه عینیتگرایی فقط اخلاقیات نیست بلکه اقتصاد و جامعه هم هست. رند تبلیغ میکرد که سرمایهداری تنها راه سازماندهی اجتماعی است و توضیح میداد که "وقتی میگویم سرمایهداری، منظورم سرمایهداری کامل، خالص، کنترل نشده و بدون قانون و واگذار به خود (laissez-faire) است- با جدایی دولت از اقتصاد."
یکی از نزدیکترین پیروان آین رند که چند دهه در حلقه معتقدان پر و پا قرص او بود، آلن گریناسپن است. گریناسپن تقریبا بیست سال، تا سال ۲۰۰۶، به عنوان رئیس بانک مرکزی آمریکا در راس نظام اقتصادی آمریکا و دنیا قرار داشت. دنبالهروی او از ایدئولوژی وسواسگونه رند در دوری از مقررات و نظارت و هر چیزی که مانع "بازار آزاد" باشد، یکی از دلایل عمده فروپاشی اقتصاد جهانی در سال ۲۰۰۸ قلمداد میشود.

منبع تصویر، Getty Images
رُز گلدسمیت مادر آلن گریناسپن، جرالد فورد رئیس جمهور آمریکا، آلن گریناسپن آین رند و شوهرش چارلز فرانسیس اُکانر در دفتر بیضی کاخ سفید، ۱۹۷۴
گریناسپن کسی بود که در سال ۱۹۸۲ در به خاک سپاری آین رند زبان به تحسین او گشوده بود، در حالی که کنار یک دسته گل دومتری ایستاده بود به شکل علامت دلار -یکی از تمهای اصلی رمان اطلس بار را از دوشش برداشت.
عینیتگرایی پیامدهایی هم برای جامعه داشت، رند به فردگرایی بیمحابا و بیحد و حصر ارج میگذاشت. به عقیده او، موفقیت در زندگی فقط محصول تلاش و توانایی بود و اصلا ربطی به نامساعد بودن شرایط نداشت. شواهد تجربی نشان میدهند که در بیشتر جوامع برای بیشتر مردم چنین چیزی درست نیست. هستند کسانی که برخلاف تمام شرایط به موفقیت میرسند اما بیشتر افراد نمیتوانند.
رند بدون پردهپوشی نخبهگرا بود. او آموزش میداد که ثروتمندان و به خصوص روسا -مدیران عامل- شرکتهای عظیم قهرمانانی هستند شایسته تحسین. در دنیای رند، ثروت و فضیلت بسیار به هم پیوستهاند.
او حملات توهینآمیری به تنبلها و افراد بدون جاهطلبی میکرد و آنها را سربار، انگل، دست دوم، زالو و غارتگر میخواند.
آین رند آنهایی را که موفق نمیشوند و در تنگنای زندگی گرفتارند، تحقیر میکرد و آنها -حتی معلولان و کودکان- را مستحق درد و رنج خود میدانست.
رند با آنچه که "جمعگرایی" (Collectivism) میخواند، یعنی دنبالهروی فرد از جمع کاملا مخالف بود. او مالیات و هر نوع توزیع ثروت را دزدی میخواند. مخالفان افزایش مالیات ثروتمندان، اغلب شعارهای خود را از رند وام میگیرند و این افزایش مالیات را "توقیف"، "غارت" و "دزدیدن" پولهای خود میخوانند.

منبع تصویر، Getty Images
پوستر فیلم سرچشمه با بازی گری کوپر و پاتریشیا نیل، ۱۹۴۹
نفرت رند از فقرا در سخنرانیهای بسیاری از سیاستمداران انعکاس یافته و در صفحه اول روزنامهها منتشر شده است. این ایده که فقرا مستحق فقر خود هستند یکی از عوامل اصلی افزایش سرسام آور نابرابری در نظام نئولیبرالیسم است و همچنین در پیش گرفته شدن سیاستهای تنبیهی برای کسانی که از خدمات رفاهی دولت استفاده میکنند.
نفرت رند از جمع گرایی در دوران کودکی شکل گرفت. او در سال ۱۹۰۵ پیش از انقلاب روسیه در سن پترزبورگ متولد شد و نام اصلیش آلیسا روزنبام بود. دوازده ساله بود که انقلاب روسیه زندگیاش را زیر و رو کرد و کمونیسم به قدرت رسید.
پدر آلیسا در کار دارو تجارت پرسودی داشت. کمونیستها داروخانه و کسب و کار او را با توجیه "نفع مردم" توقیف کردند.
آلیسا روزنبام در سال ۱۹۲۶ در ۲۱ سالگی موفق شد از روسیه به آمریکا برود. خیلی زود نامش را به آین رند تغییر داد. در همان زمان وحشت دوران استالین در روسیه حکمفرما میشد.
به آسانی میتوان فهمید که چرا رند از کمونیسم اتحاد شوروی متنفر بود اما او این نفرت را به هر نوع جمعگرایی، هر اقدامی برای توزیع ثروت، هر نوع مقررات و حتی انساندوستی تعمیم داد.
در آمریکا رند در هالیوود کار میکرد تا وقتی که رمان سرچشمه او منتشر شد و به موفقیت رسید. این کتاب و رمان اطلس بار را از دوشش برداشت، او را به چهرهای سرشناس و نامی آشنا برای آمریکاییان بدل کرد.
در این دو رمان، شخصیتها و پیرنگ داستان در خدمت اشتیاق آین رند به موعظه هستند و ابزاری برای این که او محتوای عینینتگرایی خود را تبیین کند.
قهرمانهای دو کتاب، هاوارد رورک در سرچشمه و جان گالت در اطلس بار را از دوشش برداشت، انسان ایدهآل رند هستند: قوی، خلاق، مستقل و البته خودخواه.
رورک آرشیتکت است و وقتی طراحی او برای یک مجمتع ساختمانی بدون موافقت او تغییر داده میشود، او ساختمان را با دینامیت منفجر میکند. او در دادگاه به هیات منصفه میگوید که "دنبالهروها فکر او را مثله کردهاند." او برای هیات منصفه توضیح داد که به عنوان خالق بنا، این کاملا حق او بوده که آن را ویران کند:
"من آمدهام اینجا بگویم که حق هیچکس را بر خودم -حتی برای یک دقیقه از عمرم- به رسمیت نمیشناسم، نه هیچ سهمی در قوتم نه هیچ حقی در دستاوردهایم. مهم نیست چه کسی این ادعا را میکند یا چقدر تعدادشان یا نیازشان بزرگ است. آرزو داشتم به اینجا میآمدم که بگویم من مردی هستم که به خاطر دیگران زندگی نمیکنم. این باید گفته شود. این عیش دستهجمعی برای فداکاری دارد دنیا را تباه میکند."
هیات منصفه رورک را تبرئه میکند و به زعم نویسنده او را برحق تشخیص میدهد.

منبع تصویر، Getty Images
در کتاب اطلس بار را از دوشش برداشت، آمریکا از دولتی که با "مقررات" اقتصاد را فلج کرده در عذاب است و بوروکراتها "میدزدند" و مددکاران اجتماعی "لبخند ساختگی میزنند." جمع کوچکی از روسای شرکتهای بزرگ اعتصاب میکنند و در یک دره مخفی میشوند. بدون این رهبران، جامعه از هم میپاشد و مواد غذایی کمیاب میشود و مردم شورش میکنند.
به عقیده رند ارزش را نه کارگران بلکه روسای آنها تولید میکنند. جان گالت، رهبر اعتصاب برای شهروندان سخنرانی و اعلام میکند: "سوگند به جانم و عشقم به زندگی، من هیچگاه برای خاطر هیچ انسان دیگری زندگی نخواهم کرد یا از هیچ انسان دیگری نخواهم خواست برای من زندگی کند."
سالهای آخر عمر سالهای دشواری برای آین رند بود؛ با اینکه سالها خدمات اجتماعی دولت و مددکاران را تحقیر میکرد، اواخر عمر ناچار شد از آنها کمک بگیرد.