داستاننویسی مدرن به شیوه ترارسانهای
صحنهای از بازی «زامبیها شهر من را خوردند» مربوط به پروژه ترارسانهای «فرار از زامبی»
بافتن و به کار گرفتن رشتههای مختلف تکنولوژیک برای خلق یک قصه، پدیدهای است که این روزها داستاننویسی را متحول کرده است.
هدف پدیدهای که به Transmedia یا ترارسانه مشهور شده این است که با استفاده از ابزارهایی چون گوشیهای تلفن همراه و اینترنت، داستانهایی را منتشر کنند که با مخاطبان ارتباط نزدیکتری برقرار کند.
با این کار، نمایشگر گوشی برای کاربران تا حدی به اندازه تلویزیون جذاب خواهد شد.
الیسون نورینگتون ۶ سال است که این سیستم چندگانه را مطالعه میکند و با زیر و بمهایش آشنا است. او در حال نوشتن پنجمین رمانش است. یک کمدی عاشقانه که در آن از سازوکار ترارسانهای استفاده شده است.
خانم نورینکتون میگوید: «این نوع داستاننویسی خیلی با داستاننویسی معمولی متفاوت است. باید دنیا و شخصیتهای داستانیام را خیلی بهتر بشناسم. چون قصد دارم آنها را به شبکههای اجتماعی وارد کنم، باید به همه ریزهکاریهای شخصیتی آنها آشنا باشم. مثلاً یک پیرزن هفتاد ساله را نمیتوان در فیسبوک گذاشت، چون طبیعی به نظر نمیرسد».
در ترارسانه، نویسنده معمولاً شخصیتهای داستانش را وارد شبکههای اجتماعی میکند و به آن شخصیت، زندگی میبخشد. در دنیای داستاننویسی امروزی، به این کار به اصطلاح «کاشتن» میگویند.
مایکل گرنت که تا کنون ۱۵۰ کتاب کاغذی چاپ کرده است هم به تازگی آثارش را از بند کاغذ و صحافی رها کرده است.
کار تازهاش BZRK، از یک وبسایت و یک بازی روی گوشی و از همه مهمتر به قول خودش، یک داستان تخیلی تشکیل شده است.
او میگوید: «به نظرم پیشرفت فناوری و پدیده ترارسانه را نباید چالشی برای فروش خود کتاب تلقی کرد. بلکه باید از آن به عنوان ابزاری برای جذب افراد به خواندن کتاب استفاده کرد.
در واقع سکوهای دیگری چون بازی، وبسایت و شبکههای اجتماعی را به کار میگیرم. مخاطب برای این که بتواند از آنها لذت ببرد، باید به سراغ کتاب و اصل داستان برود.
این هنوز کتاب است که حرف اول را میزند. چیزی نمیتواند جای کتاب را بگیرد، چون همه چیزهای دیگر بیشتر از ۲۰% داستان را به مخاطب ارائه نمیدهند. برای این که به داستان کامل با همه ظرافت و جزئیاتش دسترسی داشته باشید، باید به سراغ خود کتاب بروید».
به گمان ناشرانِ این نویسنده، استفاده از سکوهای مختلف در داستانگویی، جلب خوانندههای بیشتری را به دنبال دارد. در ضمن به خوانندهها این فرصت را میدهد که نظرشان را درباره کتابی که میخوانند، بیان کنند.
کلی پاپلَک، ناشر این کتابها میگوید: «این هیجانانگیزترین دوره کاری من به عنوان یک ناشر است. علتش هم این است که با کمک فناوری جدید، مخاطبان تازه زیادی خواهیم داشت. دنیای جدید ما را به افراد مختلف وصل میکند. کسانی که قبلاً از وجودشان هم خبر نداشتیم.
وقتی ما یا نویسنده، به وبلاگ یا اتاق گفتوگویی بر میخوریم که در آن در مورد کتابمان بحث میکنند، واقعاً هیجانزده میشویم. از هر چیزی بهتر، توانایی ارتباط با این افراد است.
به عنوان ناشر برای من خیلی مهم است که بدانم مردم از چه چیزهایی بدشان میآید و چه چیزهایی برایشان جالب است. این اطلاعات برای ما بسیار باارزش هستند».
یکی دیگر از راههای خلاق داستانسرایی هم برگزاری برنامههایی است که در آن خود خوانندهها داستان را بازسازی میکند و تا هر اندازه که بخواهند در آن غرق میشوند.
در پروژه «فرار از زامبی» زامبیهایی که در واقع شخصیتهای یک کتابند، قرار است به شخصیتهای یک بازی به نام «زامبیها شهر من را خوردند» تبدیل شوند. این بازی تا یک ماه دیگر برای ویندوزفون عرضه خواهد شد.
در این بازی دانشمندان برای مقابله با حمله زامبیها به کمک مردم که در حقیقت بازیکنها هستند، نیاز دارند. افراد مرحله به مرحله هدایت میشوند تا محل زامبیها را شناسایی کنند.
آری آبراهام نویسنده این پروژه میگوید: «مهمترین نکته این است که بدانید در هر پلتفرم یا سکویی چگونه بازی را طراحی کنید. مثلاً برای موبایل، هر بازیکن مکانش را روی گوشی مشخص و در آن منطقه شروع به جستوجو و کشف میکند.
اما در نسخه تحت وب این گیم که در حال ساخت است، بازیکنان میتوانند به جاهای دیگر هم سرک بکشند و مکانهای مورد نظر را برای بازیکنان موبایل آشکار کنند.
علاوه بر این، در آینده ما از راه توییتر هم سرنخهایی را در اختیار بازیکنان قرار میدهیم. در واقع، ما ساختاری شبیه به فلوچارت داریم. به این صورت که هر انتخابی که در بازی انجام میدهید، تعیینکننده گذرتان به مراحل بعدی یا بازگشت به مراحل قبلی است».
ترارسانه فقط این نیست که داستانی وارد دنیای آنلاین یا بازی شود. کتابهایی که این روزها بر اساس فیلمها و بازیها نوشته میشوند، نشان میدهند که همیشه دنیای دیجیتال از صفحات کتاب تغذیه نمیشود و گاهی موضوع میتواند برعکس باشد.
خانم نورینگتون میگوید: «تا کنون داستانهای زیادی به این شکل چاپ شده است. ممکن است خوانندگان ندانند که برخی از آنها بر چه اساسی نوشته شدهاند و شخصیتهایش از کجا میآیند».
امروزه مرز بین کتابخوانها و طرفداران دنیای مجازی محو شده است. این روزها خوانندگان میتوانند در دنیای دیجیتال با داستانی که خواندهاند بیشتر ارتباط برقرار کنند.
خالق داستان در این دنیای جدید وقتی از بقیه موفقتر است که بتواند تجربه واقعیتری از داستانش را برای مخاطب به وجود بیاورد تا سالهای سال این مخاطبان را در کنار خود داشته باشد.