مرگ ابوبکر بغدادی، رهبر داعش، چه معنایی دارد؟
- کیوان حسینی
- بیبیسی
ابوبکر بغدادی در پنج سال گذشته تنها یکبار ویدئویی از خود منتشر کرد
ابوبکر بغدادی، رهبر گروه بدنام داعش در پی حمله آمریکاییها کشته شد؛ یکی دیگر از عراقیهایی که بعد از اشغال نظامی کشورشان توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳، به عنوان یک اسلامگرای افراطی و "تروریست" مسلح به شهرتی جهانی رسید و با رهبری یک سازمان شبهنظامی منسجم، به مدت نزدیک به یک دهه به کابوس امنیتی خاورمیانه و جهان تبدیل شد.
او نه در مبارزه مسلحانهاش و نه در ایدههای رادیکال اسلامی و غربستیزانه، چهرهای منحصربهفرد و متفاوت به نظر نمیرسید. اما موفقیت دورازانتظارش در برابر حاکمیت مرکزی کشورهای عراق و سوریه، در کنار حملات خونبار "تروریستی" هوادارانش در شهرهای مختلف غربی موجب شدند تا خیلی سریع به مساله شماره یک منطقه تبدیل شود.
گروه داعش به رهبری بغدادی در روزهای اوج قدرتش در سال ۲۰۱۴ بیش از ۱۰۰ هزار کیلومتر مربع از خاک دو کشور عراق و سوریه را (تقریبا مساحتی همارز مجموع مساحت استانهای تهران، گیلان، همدان، قزوین، اردیبل و ایلام) کنترل میکرد و حدود ۱۲ میلیون نفر (بیشتر از جمعیت حدود ۱۰۰ کشور در جهان) زیر سلطهاش زندگی میکردند.
ضمن اینکه ابوبکر بغدادی، در نمایشی حساب شده و خبرساز، خود را "خلیفه مسلمین" نامید و با تغییر نام گروهش از داعش (الدولة الإسلامية في العراق والشام) به "حکومت اسلامی" (الدولة الإسلامية)، مدعی رهبری تمامی مسلمانان جهان شد. او مدعی بود که حکومتی فرامرزی و عمیقا بنیادگرا تاسیس کرده که هم "اسلامی" است و هم "رهاییبخش".
ابتکارات نوین رسانهای مانند استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی یا تولید محتوای تبلیغاتی حرفهای برای انتشار بر روی برنامههای پیامرسان موبایلهای هوشمند موجب شدند تا گروه تحت رهبری بغدادی خیلی سریع موفق شود بر هزاران جوان مسلمان کشورهای غربی نیز اثر بگذارد و بر اساس برخی تخمینها، تنها از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، نزدیک به چهار هزار نفر به داعش پیوستند.
بغدادی همچنین برخلاف دیگر رقبای اسلامگرایش، به جای تکیه کردن تنها به بخششهای مالی و کمکهای بلاعوض مسلمانان ثروتمند، موفق شد با اشغال سرزمینهای نفتخیز و شهرهای گوناگون، شبیه به یک دولت واقعی به منابع مالی گسترده (از تجارت، مالیات و تعرفههای گمرکی) دست پیدا کند. بر اساس تخمین نشریه فوربس، داعش زمانی در اوج فعالیتش با چرخش مالی بین دو تا سه میلیارد دلار در سال، "ثروتمندترین گروه تروریستی جهان" بود.
و همه این موفقیتهای نظامی و تشکیلاتی در حالی به دست آمده بودند که حملات "تروریستی" و مرگبار در بسیاری از مناطق جهان (از ایران و ترکیه و تونس تا فرانسه و اسپانیا و روسیه) موجب شده بود تا بسیاری از کشورهای منطقه و جهان، داعش را به عنوان تهدید امنیتی دستهبندی کنند و علاوه بر ائتلافهای بینالمللی، کشورهایی چون ایران و روسیه نیز به جنگ با داعش برخیزند.
به همین دلیل نیز، وقتی بیش از چهار سال جنگ پرهزینه و خونبار در عراق و سوریه موجب شد تا داعش، گام به گام از سرزمینهایی که در اختیار داشت به عقب رانده شود، بسیاری در جبهههای مختلف مدعی شکست دادنش بودند؛ از کاخ سفید و پنتاگون و رئیسجمهوری آمریکا تا نظامیان ایرانی و سپاه قدس و فرمانده مشهورش قاسم سلیمانی.
نبرد علیه داعش به ویرانی گسترده مناطقی منجر شد که این گروه کنترل میکرد
بغدادی در نهایت در زمانی کشته شد که "تهدید" داعش به پایینترین سطحش در سالهای اخیر رسیده بود و هزاران نفر از اعضای گروهش در اردوگاههای عراق و سوریه، اسیر بودند. او نیز مدتها بود که در مخفیگاه به سر میبرد و حتی در تبلیغات رسمی گروهش نیز حضور نداشت.
اما این به معنای بیاثر بودن مرگ بغدادی بر داعش نیست. این گروه با ساختار فرقهگونه، تعصبات ایدئولوژیک و مذهبی و باورهایی بنیادگرایانه و رادیکال، همچنان هوادارانی دارد که مرگ رهبر معنویشان، خلیفهای که به خاطرش حاضر بودند جان بدهند، شکستی قابل توجه است.
در ماههای اخیر گزارشهایی درباره تعیین جانشین از سوی بغدادی منتشر شد که از سوی برخی نشانهای از تایید شایعات درباره وضعیت جسمی او و وخامت حالش تعبیر شد. اگر این خبر درست باشد و عبدالله قارداش (از افسران سابق ارتش عراق در دوران صدام حسین) که به عنوان جانشین معرفی شده، رهبری داعش را به دست بگیرد، شرایط این گروه به کلی تغییر خواهد کرد.
مشروعیت مذهبی و نفوذ و اعتبار رهبری جانشین بغدادی، چالشی جدی بر سر راه این گروه است. برای قارداش و چهرههایی شبیه به او، ادعای خلافت، جانشینی خلافت یا هرگونه رهبری مذهبی "جهانشمول" اسلامی، به هیچ وجه آسان نیست و رسیدن به موقعیتی مناسب برای چنین ادعایی نیز، خود یک راه دشوار است.
بدین ترتیب، مرگ بغدادی حتی اگر به مرگ کامل داعش منجر نشود (همانگونه که مثلا مرگ بنلادن به پایان القاعده تبدیل نشد)، اما ضربهای قابل توجه برای این گروه توصیف میشود. به همین دلیل نیز عاملینش، یعنی دولت ایالات متحده آمریکا در صدرش شخص دونالد ترامپ، اعتبار ناشی از این ضربه را نادیده نخواهند گرفت.
آقای ترامپ که خود را برای سال پرماجرای انتخابات (۲۰۲۰) آماده میکند، علاوه بر رقابتی جدی با نامزد حزب دموکرات، درگیر چالش سیاسی استیضاح در کنگره این کشور نیز هست؛ یک جدال تبلیغاتی که رد و تاییدش از سوی افکار عمومی بر سرنوشت نهایی آن بیاثر نخواهد بود. از پا درآوردن رهبر داعش و زدن ضربهای کاری به این گروه، "دستاوردی" است که ترامپ به آسانی از کنارش نمیگذرد.
اما در منطقه شرایط شبیه به عرصه سیاست داخلی آمریکا نیست. داعش - اگر چه بر روی کاغذ هنوز تهدیدی جدی است - اما بر روی زمین وضعیت تعیین کنندهای ندارد. شکستهای قابل توجه این گروه در نبردش با گروههای کرد سوری، داعش را به یک گروه زیرزمینی "تروریستی" همانند دهها گروه مشابه تبدیل کرده و به جز مساله اعضای این گروه که در اسارت هستند، نگرانیها از قدرتگرفتن دوباره آنها، از همیشه کمتر است.
مرگ ابوبکر بغدادی در نهایت از آن لحظات نایاب ژئوپولتیک است که سیاستمدارانی را از تهران، تا بغداد و مسکو و دمشق و واشنگتن و لندن و پاریس، همزمان خوشحال میکند.