دختر ۹ سالهای که ۵۳۵ روز در بازداشتگاه مهاجران آمریکا بوده
- پاتریشیا سولبران لوورا
- بی بی سی
لوئیزا برای یک عضو کنگره نامه نوشت تا آزاد شود
یک مادر و دخترش، هر دو اهل السالوادور، با وجود قانونی که بازداشت مهاجران زیر سن را حداکثر به ۲۰ روز محدود کرده، بیش از ۵۰۰ روز را در بازداشتگاه مهاجران در ایالات متحده گذراندهاند.
لوئیزا با صدای شیرین دختری ۹ ساله حرفهایی بزرگتر از سنش میزند . او ناچار است به قانونگذاران نامه بنویسد و از مقامات درخواست کند تا او و مادرش آریانا را از مرکز دولتی نگهداری خانوادههای مهاجر آمریکا آزاد کنند.
(هر دو نام "لوئیزا"و "آریانا" در این گزارش نامهای واقعی نیستند. آنها از ما خواستند تا ناشناس بمانند چون میترسیدند از آمریکا اخراج شوند.)
تا شش فوریه او ۵۳۵ روز را در کنار مادرش در بازداشت دولت ایالات متحده بود، چون پس از درخواست پناهندگی ناموفق سعی کردند از آمریکا اخراج نشوند.
دیلی در جنوب تگزاس دو ساعت با مرز مکزیک فاصله دارد
بنا به گزارش سازمانهای کمکهای قانونی به سه مرکز نگهداری خانوادههای مهاجر در آمریکا، لوئیزا، اهل السالوادور، کودک مهاجری است که طولانیترین زمان نگهداری را در سازمان مهاجرت و گمرک آمریکا (آیس) دارد.
در تمام این مدت او در مرکز نگهداری خانوادههای مهاجر تگزاس جنوبی واقع در دیلی تگزاس نگهداری شده است.
او تلفنی به ما گفت:"همهٔ دوستان من از اینجا رفتهاند. من و یک دوست دیگر تنها بچههایی هستیم که ماندهایم".
بنا بر قوانین موجود آمریکا و مصوبهٔ سال ۱۹۹۷ دیوانعالی آمریکا موسوم به فلورس، کودکان مهاجر حداکثر پس از ۲۰ روز نگهداری در مراکز نگهداری سازمان مهاجرت و گمرک آمریکا باید آزاد شوند. هر چند لوئیزا و چهار کودک بین ۳ تا ۱۶ سال دیگر همراه با مادران خود بیش از ۵۰۰ روز است که در این مرکز نگه داشته شدهاند.
"هیچکس جای مادر را نمیگیرد"
لوئیزا میتوانست مرکز نگهداری را ترک کند و نزد یکی از بستگان خود در آمریکا زندگی کند اما مادر و فرزند تصمیم گرفتند در طول مبارزات دادگاهی در برابر تلاش دولت برای اخراج آنها از آمریکا در کنار هم بمانند.
آریانا میگوید:"هیچکس جای مادر را نمیگیرد. نمیتوانم دخترم را به آنها بسپارم (به بستگانی که در آمریکا دارند). دخترم هنوز خیلی کوچک است. او به من احتیاج دارد و باید مراقبش باشم. چطور میتوانم او را ترک کنم؟"
وکلای مهاجرت میگویند سازمان مهاجرت و گمرک آمریکا به جای اینکه خانوادههای اسیر در مراکز نگهداری مهاجران که در خطر اخراج از کشور قرار دارند را در موقعیتی قرار دهد که ناچار به جدایی از فرزندان شوند، باید آنها را آزاد کند.
در جریان رقابت انتخاباتی اخیر، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا علیه بازداشت خانوادهٔ مهاجران صحبت کرد و در ماه ژوئن خواست که بچههای مهاجر و خانوادهٔ آنها "فوراً" آزاد شوند.
مورد "لوئیزا" نشاندهندهٔ مشکلات سیاست مهاجرتی آمریکاست که آن را در بیشتر موارد "ناکارآمد" میدانند.
گروهی از پناهجویان در ماه ژانویه که قصد داشتند به آمریکا بروند، با ممانعت پلیس گواتمالا روبرو شدند
" دو کریسمس"
لوئیزا از وضعیت خود به تنگ آمده است. او میگوید:"الان دو کریسمس است که اینجا هستم. دلم برای غذا پختن تنگ شده است. دوست دارم غذایم را خودم بپزم. کمی انگلیسی یاد گرفتهام. دلم میخواهد مدرسه بروم و بیشتر یاد بگیرم اما بیرون از اینجاست".
مادر میگوید دخترش غذای مرکز نگهداری را دوست ندارد و هر چه زمان میگذرد رفتار او هم عوض میشود. "فقط میوه میخورد، و گاهی همان را هم لب نمیزند".
آریانا، که ۳۱ سال دارد میگوید خودش هم از شدت نگرانی و اضطراب بیمار شده است.
او میگوید:"مرتب دارو میخورم، چند وقت پیش دچار حمله شدم. نفهمیدم دلیلش چه بود. پزشکان گفتند احتمالاً حملهٔ عصبی بوده است. گاهی باورم نمیشود که این منم که اینجا اسیرم".
رد درخواست پناهندگی
آریانا بدون ذکر جزئیات میگوید خشونت در السالوادور باعث شد که او همراه با لوئیزا از این کشور فرار کند و دو فرزند دیگرش را آنجا بگذارد.
از ۲۸ کودکی که در نوامبر ۲۰۲۰ بیش از ۵۰۰ روز در زندان مهاجرت بودند، شش کودک در ماه فوریه اخراج شدند
۲۱ اوت ۲۰۱۹ آنها از مرز مکزیک و آمریکا گذشتند و ۲۷ اوت به مرکز نگهداری مهاجران دیلی منتقل شدند که دو روز بعد از آن مأموری با آنها مصاحبه کرد.
به گفتهٔ مکنزی لوی، دستیار حقوقی پرویکتو دیلی و نمایندهٔ حقوقی این خانواده، درخواست پناهندگی آنها فوراً رد شد چون آنها پیشتر در مکزیک یا گواتمالا و قبل از ورود به آمریکا درخواست پناهندگی نداده بودند.
وکلای او در ماه سپتامبر از دادگاه مهاجرت درخواست تجدیدنظر در این حکم را کردند که باز هم پناهندگی آنها رد شد و دستور اخراج آنها از آمریکا صادر شد.
وکلای آریانا از دولت خواستند تا به او اجازه دهد پروندهاش را به قاضی ارائه دهد.
سازمان مهاجرت و گمرک آمریکا اعلام کرد به دلیل در جریان بودن پرونده و ادامهٔ دادخواهی نمیتواند در مورد آن اظهارنظر کند.
در مرز اخراج
آریانا میگوید دولت آمریکا "حداقل پنج بار" تلاش کرده است او و دخترش را از کشور اخراج کند اما همیشه وکلا جلوی ماجرا را گرفتهاند و گاهی در آخرین لحظات.
مادر میگوید دخترش "بیشتر و بیشتر میفهمد" در چه موقعیتی قرار گرفتهاند بخصوص وقتی آنها را به فرودگاه میبرند و میخواهند به السالوادور پس بفرستند.
وقتی از لوئیزا پرسیدیم در مرکز نگهداری چه احساسی دارد، میگوید:"این مرا عصبانی میکند که مدام مرا میبرند و میآورند".
یکی از مسائلی که باعث نگرانی آریانا میشود این است که فرزندش از درس و تحصیل عقب افتاده است.
او میگوید:"اینجا به قدر کافی یاد نمیگیرد. او دو سال عقب افتاده است".
لوی میگوید بسیاری از موکلین او از کلاسهایی که در مراکز نگهداری برای بچهها برگزار میشود انتقاد میکنند، "وقت زیادی را پای کامپیوتر میگذرانند و هیچچیز هم یاد نمیگیرند".
لوی میافزاید که در دوران همهگیری بچهها بستههای آموزشی دریافت میکنند که "قرار است تکلیف درسی یک هفتهٔ آنها باشد و آنها این تکالیف را در یک روز و گاهی در چند ساعت تمام میکنند".
سازمان مهاجرت و گمرک آمریکا پاسخ داد که کلاسهای حضوری مدرسه در اقامتگاه دیلی از سپتامبر دوباره باز شده است و "بستههای آموزشی مطابق با بخشنامههای تگزاس در دوران تعطیلی مدرسه به دلیل همهگیری توزیع شده است" این سازمان اصرار دارد که در این کار "عزت و کرامت انسانی خانوادهها در نظر گرفته شده است".
"آشوب و دلشکستگی"
در ماه نوامبر، بیش از ۶۰ گروه و سازمان حقوقی مدافع مهاجران به دونالد ترامپ و به جو بایدن، رئیسجمهور منتخب، نامه نوشتند و ۲۸ کودک را نام بردند که همراه با خانوادههای خود بیش از ۱۵ ماه است در اسارت هستند و خواستار آزادی آنها شدند.
آیس همان ماه بیانیهای صادر کرد که این خانوادهها از دسترسی گسترده به امکانات قانونی بهرهمند بودهاند و بر مبنای تصمیم دادگاه اجازهٔ اقامت قانونی در آمریکا ندارند.
از ۲۸ کودک نامبرده، شش نفر اخراج و ۱۷ نفر آزاد شدهاند. پنج کودک از جمله لوئیزا هنوز در اسارت هستند.
سارا پیرس، از نهاد مستقل مؤسسهٔ سیاستهای مهاجرت میگوید:"این نوع سیاستها بیشتر باعث آشوب و دلشکستگی است".
"اگر ماجرا را از دید فردی که درخواست پناهندگی میکند ببینید، چیزی جز لایه لایههای بوروکراسی نمیبینید".
۵۳۱ روز پس از ورود او به آمریکا، لوئیزا هنوز از اسارت آزاد نشده است. تولد ده سالگی او در راه است و او منتظر آن است. با امیدواری میگوید:"میخواهم آزاد باشم، میخواهم روز تولدم در خانهٔ خالهام باشم".