گاز اشک آور به جای قهوه در کافه های تونس
- مصطفا خلجی
- روزنامهنگار در تونس

تظاهرات گسترده در تونس ادامه دارد
خیابان حبیب بورقیبه، اصلیترین خیابان پایتخت تونس، که به خاطر وسعت و کافه تراسهایش به شانزلیزه تونس معروف است، این روزها بیشتر به خیابان انقلاب تهران در بهمن ۱۳۵۷ و خرداد ۱۳۸۸ مانند شده است.
چهار روز پس از فرار زینالعابدین بنعلی، دیکتاتور تونس، هنوز راهپیماییها و درگیریهای مردم با نیروهای نظامی در مرکز تونس ادامه دارد.
حوالی ظهر روز سهشنبه، ۱۸ ژانویه، صدها نفر از مردم شهر تونس، در خیابان حبیب بورقیبه در اعتراض به باقی ماندن مقامات حکومت پیشین در قدرت، دست به تظاهرات زدند.
این تظاهرات از میدان استقلال، و از کنار مجسمه ابن خلدون، جامعهشناس تونسی قرن هشتم هجری، با کنترل شدید نیروهای پلیس و ارتش تونس در طرفین جمعیت معترض، به سمت ساختمان وزارت کشور آغاز شد، اما دقایقی نگذشت که پلیس با شلیک گازهای اشکآور جمعیت را متفرق کرد.
تظاهرکنندگان که به سرعت در خیابانهای اطراف پراکنده میشدند با صدای بلند شعری انقلابی را همخوانی میکردند:
«هرگاه ملتى عزم زندگى کند سرنوشت ناگزیر است خواسته او را اجابت کند و بر شب است که به صبح انجامد و بر زنجیرها و قیدهاست که درهم شکسته شوند و هر آنکه شور و شوق زندگى، او را در بر نمىگیرد در فضاى زندگى فنا و محو مىشود...»
زمان حکومت بنعلی، خواندن این شعر در مراسمرسمی، حتی در محافل آموزشی، صورت خوشی نداشت و گاهی از سوی مأموران حکومتی ممنوع میشد.
مشخص نیست اعتراضات تونسیها تا چه زمانی ادامه پیدا میکند
شاید «ابولقاسم شابی»، شاعر این قصیده که جوانمرگ شد، هیچگاه تصور نمیکرد که صد سال پس از مرگش، این شعر به «سرود انقلاب تونس» تبدیل شود.
در همین هنگام، عدهای هم که بر اثر گازهای اشکآور به سرفه افتاده بودند، به کافههای خیابان حبیب بورقیبه پناه میآوردند و گارسونها به جای سرو قهوه عربی، دستمالبه آنها تعارف میکردند.
در سراسر شهر، جلو ادارات و سازمانهای دولتی، پر است از تابلوهای شکسته حاوی عکسهای «زینالعابدین بنعلی» که تقریبا همه یک عکس هستند. بعضی از رهگذران با تکان دادن این تابلوها نیشخندی به تصویر رییسجمهوری سابقشان میزنند که ایستاده است و مدالهای افتخار بر سینهاش آویزان است.
در مناطق دورتر از مرکز شهر، فروشگاههای بزرگ، آنهایی که از گزند آتشسوزی و غارت در امان ماندهاند، پس از چندین روز تعطیلی، آغاز به کار کرده اند و تونسیها برای خرید مایحتاج خود، به آنها هجوم میآورند؛ اما از کالاهای اساسی خبری نیست و کرکره مشروبفروشیها هم پایین است.
همچنین امروز، بعضی از مردم خشمگین نیز به ویلاهای وابستگان «بنعلی» و همسرش «لیلا طرابلسی» حمله و آنها را غارت کردند.
در میان مردم شایع است که خانواده بن علی با خود یک و نیم تن طلای بانک مرکزی را خارج کرده اند، اما در این باره هنوز گزارشی رسمی منتشر نشده است.
مشخص نیست اعتراضات تونسیها، که به نظر میرسد بیشتر از سوی قشرهای کارگری است تا چه زمانی ادامه پیدا میکند؛ این در حالی است که سه تن از رهبران مخالف حکومت بنعلی با بازماندگان دولت پیشین به توافق رسیدهاند و پستهای وزارت را در وزارتخانههای توسعه منطقهای، آموزش و پرورش و بهداشت دولت موقت بر عهده گرفتهاند.
راشد غنوشی، رهبر حزب «النهضه» نیز که مهمترین رهبر اسلامگرا در تونس است، علی رغم اظهار تمایلش در دولت جدید، هنوز دور از وطن به سر میبرد.
تونس این روزها، نه تنها در خلأ قدرت به سر میبرد، بلکه معترضان رهبری واحدی نیز ندارند، اما به نظر میرسد تونسیها این دو موضوع را به نقطه قوت قیام خود تبدیل کردهاند و خود زمام اعتراضات را به دست گرفتهاند.
شاید برای ایرانیهایی که در سی سال پیش، انقلابی بزرگ و همهجانبه را به همراه رهبری پرنفوذ تجربه کردهاند، یا اعتراضات سال گذشته را، این بار در کنار دو رهبر، پشت سر گذاردند، تحولات اخیر تونس، «انقلاب» به شمار نیاید.
شاید هنوز تصور انقلاب نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای اغلب مردم جهان، همراه با اعدامهای گسترده و ویرانی نهادهای کشور و تغییرنامهای یکشبه است.
اما تونسیها در این باره نظرات مختلفی دارند. درست است که هنوز بخش قابل توجهی از جامعه تونس نسبت به دست نخورده ماندن اکثریت بدنه و اعضای دولت شکایت دارند، اما هستند کسانی که استفاده از تجربیات مقامات پیشین در دولت موقت را بهترین گزینه برای گذار آرام و دور از افراطگرایی به دموکراسی میدانند.
تونسیها، که کشورشان در طول تاریخ، یکی از امنترین مناطق شمال آفریقا به شمار میرفته، اکنون نیز میخواهند هر چه زودتر به آرامش و ثبات دست یابند، تا انتخاباتی آزاد را در شرایطی مساعد تجربه کنند.
شاید در این وضعیت ناآرام داخلی، بزرگترین شانسی که پیش روی تونسیهاست، موضعگیریهای مسئولانه غرب است؛ موضوعی که شاید نه تنها برای مقامات جمهوری اسلامی بلکه برای مردم ایران نیز غریب باشد؛ زیرا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در حافظه تاریخی خود دارند.
مردم شمال آفریقا نیز تجربهای مشابه با ایرانیها دارند و هنوز حمایت فرانسویها را از کودتای ۱۹۹۲ الجزایر فراموش نکردهاند. اما به نظر میرسد که اکنون بر این امر واقفند که غرب خواهان دولتهای دموکراتیک و حکومتهای منبعث از آرای مردم است؛ نه تنها در آفریقا، بلکه در سراسر جهان. مقابله یکپارچه غرب با رییس جمهوری ساحل عاج که به تقلب متهم شده، تازهترین گواه این امر است.
تونسیها و در کل اعراب، این روزها به جای پرداختن به «تئوری توطئه»، بزرگ ترین دشمن را حکومتهای خودکامه خود میدانند، از همین روست که خودسوزیهایی به تقلید از خودسوزی «محمد بوعزیزی» در کشورهای عربی رواج یافته است.